گوزن، گلابی و ابر! | الف


برای چه زندگی می‌کنیم؟ یا بهتر است بپرسم چرا به زندگی خود پایان نمی‌دهیم؟ آیا دلیلی فراتر از جرئت خودکشی نداشتن است؟ زندگی نکبتی که با صدای آلارم گوشی موبایل آغاز می‌شود. نفرتی که از آن ملودی پیدا کرده ایم حیرت انگیز است. پلک‌ها را که می‌گشاییم ناسزایی حواله‌ی خود و جهان می‌کنیم! چون بایستی نعش خود را از بالین تکانی بدهیم و پتو را به طرفی بیاندازیم. کاری تکراری. مترویی شلوغ. شهری پر از ماشین. سرهایی که همه در گوشی‌های موبایل است. واقعا هیچ جذابیتی در بیرون نیست که خیره به این صفحه‌های جادویی شده ایم؟ با این همه نکبت... برخی آرزو می‌کنند ای کاش جرئت خلاص کردن خود را داشتیم!

استیون رابرت کلرت [Stephen R. Kellert] حق مادرزاد» [Birthright : people and nature in the modern world]

استیون رابرت کلرت [Stephen R. Kellert] نویسنده کتاب «حق مادرزاد» [Birthright : people and nature in the modern world] که به همت نشر نو منتشر شده، پاسخی برای انسان مسخ شده در دنیای پسا مدرن شهری امروزی دارد. دنیایی که دیدن گوزن در آن به یک فعالیت لاکچری تبدیل شده است و به درد سلفی انداخت و اشتراک در اینستاگرام می‌خورد. دنیایی که در آن سوسک، متنوع ترین حشرات و منفورترین آنهاست. دنیایی که کسی حاضر نیست گردنش را بلند کند تا ابرها را ببیند. دنیایی که دیگر کسی زیر آبشار آب تنی نمی‌کند و از همه مهمتر، دنیایی که انسان برای خدایی کردن بر جهان، طبیعت را سر بریده است.

کلرت در حق «مادرزاد» ما را به بازگشت به آغوش مادرمان طبیعت دعوت می‌کند. مادری که بعد از هبوط آدم ابوالبشر علی نبینا و آله و علیه السلام مواظب ما بود، ولی به او پشت کردیم. گمان کردیم که کسی شده ایم و دیگر نیازی به او نداریم. او را از خود رنجاندیم.

استیون رابرت کلرت (۲۰۱۷-۱۹۴۶) استاد بوم‌شناسی اجتماعی در دانشگاه ییل بوده است. شخصیت علمی و فردی استثنایی داشت و کار عملی و نظری او بر ارتباط میان انسان و طبیعت، حفاظت از محیط زیست و طراحی توسعهٔ پایدار، متمرکز بود. کلرت جوایز بسیاری را از آن خود کرد و آثار فراوانی را نیز به رشتهٔ تحریر درآورد. به نظر من بیان رزومه علمی استاد بوم شناسی اجتماعی دانشگاه ییل امریکا، پیرمردی که پنج سال قبل به دامان طبیعت بازگشت، کرم‌ها او را خوردند، استخوان هایش در خاک تجزیه شد و از خاک مزارش درخت گلابی جان گرفت، تقلیل مقام اوست. او به راستی عاشق طبیعت بود و من با مطالعه این اثر چنین عشقی را کاملا با همه وجود احساس کردم عشقی که مخاطب را به وجود آورده و تحت تاثیر قرار می‌دهد.

نویسنده کتاب از ماجراهای طبیعت گردی اش می‌گوید، پرواز به عمق جنگل‌های آمریکای شمالی، آنجایی که فقط وحش حاکم است و بس. داستانش را با گرگ ها، گوزن ها، نهنگ‌ها و قورباغه‌ها برایمان روایت می‌کند. از کودکی اش می‌گوید. از رنج هایش، آنهایی که طبیعت التیامشان داده و بزرگترین هدیه طبیعت به انسان را معنای شگرف دادن به زندگانی می‌پندارد. مکانیزم خلقت جوری است که اگر به مبارزه با آن بپردازی تو مغلوب می‌شوی. پیروز نبرد انسان و طبیعت کاملا مشخص است. انسانی مریض، افسرده، خود را فراموش کرده و از همه مهمتر مسخ شده.

نشرنو در چند سال اخیر که دوباره اوج گرفته و دوران موفقی را پشت سر می‌گذارد، کتابهای خواندنی و تاثیر گذار کم نداشته است.به شخصه از خواندن این کتاب حظ و بهره بسیار بردم تا جایی که اگر امروز میز کار مرا ببینید با عکس جانورانی مواجه خواهید شد که تا چندی پیش از آنها خبری نبود. تصویر پس زمینه لپ تاپ من با خواندن این کتاب تغییر کرد. من دیگر آن انسان قبلی نیستم. در ایوان خانه مان بذر کاشته ام. هر روز آبشان می‌دهم و از همه مهمتر این خربزه‌هایی که چندی پیش کاشته ام تخمشان از خاک سر برآورده است. از اینرو به همه کسانی که به انسان بودن علاقه دارند و همچنین عاشق کتاب خواندن هستند، پیشنهاد می‌کنم تا به دعوت این بزرگ مرد لبیک بگویید و اثر حق مادرزادش را مطالعه کنید. به امید روزی که به آغوش مادرمان طبیعت بازگردیم.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

می‌خواستم این امکان را از خواننده سلب کنم؛ اینکه نتواند نقطه‌ای بیابد و بگوید‌ «اینجا پایانی خوش برای خودم می‌سازم». مقصودم این بود که خواننده، ترس را در تمامی عمق واقعی‌اش تجربه کند... مفهوم «شرف» درحقیقت نام و عنوانی تقلیل‌یافته برای مجموعه‌ای از مسائل بنیادین است که در هم تنیده‌اند؛ مسائلی همچون رابطه‌ فرد و جامعه، تجدد، سیاست و تبعیض جنسیتی. به بیان دیگر، شرف، نقطه‌ تلاقی ده‌ها مسئله‌ ژرف و تأثیرگذار است ...
در شوخی، خود اثر مایه خنده قرار می‌گیرد، اما در بازآفرینی طنز -با احترام به اثر- محتوای آن را با زبان تازه ای، یا حتی با وجوه تازه ای، ارائه می‌دهی... روان شناسی رشد به ما کمک می‌کند بفهمیم کودک در چه سطحی از استدلال است، چه زمانی به تفکر عینی می‌رسد، چه زمانی به تفکر انتزاعی می‌رسد... انسان ایرانی با انسان اروپایی تفاوت دارد. همین طور انسان ایرانیِ امروز تفاوت بارزی با انسان هم عصر «شاهنامه» دارد ...
مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...