یک استاد کانادایی برای اولین بار در تاریخ موفق شد یکی از کتاب‌های کتابخانه شخصی «ویلیام شکسپیر» را کشف کند.

 کتاب‌های کتابخانه شخصی ویلیام شکسپیر»

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایرنا، اهالی ادب و فرهنگ جهان در مورد کتابخوان و اهل مطالعه بودن ویلیام شکسپیر اتفاق نظر دارند؛ آثار این نمایشنامه‌نویس و شاعر انگلیسی پر است از الهام و ارجاعات ادبی که بسیاری از آنها توسط پژوهشگران به‌ نام تایید و ثبت شده‌اند. با وجود این، تاامروز هیچ کتابی از کتابخانه شخصی وی کشف نشده بود.

رابرت ویر (Robert Weir) از اساتید دانشگاه ویندزور کانادا با کشف جدید خود این خلا را پر کرده است. وی می‌گوید شواهد متقنی دارد که نشان می‌دهد یک کتاب شعر لاتین قرن شانزدهمی به قلم هوراس، شاعر سرشناس رومی، زمانی به شکسسپیر تعلق داشته است.

ویر که استادیار زبان، ادبیات و فرهنگ دانشگاه ویندزور است، می‌گوید: این کتاب در ۴۰۰ سالی که از عمر آن می‌گذرد از این کتابخانه به آن کتابخانه سفر کرد اما حدود ۷ سال از این مدت را به ویلیام شکسپیر تعلق داشت.

این استاد کانادایی می‌گوید سند این اکتشاف در حاشیه‌نویسی‌های بدخط کتاب نهفته است. از آنجا که این کتاب در سال ۱۷۳۱ میلادی به معنای واقعی کلمه شسته و اصلاح شد، خواندن این حاشیه‌نویسی‌ها کار ساده‌ای نبود و ویر مجبور شد از تصویربرداری دیجیتال و اشعه ماورابنفش برای بازآفرینی‌ آنها استفاده کند.

استفاده از این روش‌ها به من نشان داد این کتاب، کتاب شکسپیر است چون چند بار آن را امضا کرده است و در حاشیه آن یادداشت‌هایی نوشته شده که می‌گوید وی از این یا آن متن در این یا آن نمایشنامه خود استفاده کرده است.

به گفته ویر، امضا کردن صفحات کتاب در دوران شکسپیر رواج داشت و امری عادی بود.

وی می‌گوید: قبل از سال ۱۸۰۰ میلادی مردم عادت داشتند کلی حاشیه در صفحات کتاب‌هایشان بنویسند اگرچه قبل از انقلاب صنعتی کتاب خیلی گران بود مردم از این روش با کتاب‌هایشان یک مکالمه واقعی راه می‌انداختند. امضا کردن صفحه یک کتاب با حروف اول نام خود هم یک کار کاملا عادی بود.

علایمی که ویر از این کتاب به شکسپیر منسوب می‌کند، با متون و ارجاعاتی که این شاعر انگلیسی از کتاب هوراس در کار خود قرض گرفته است، همخوانی دارد. با وجود این یافته‌های این استاد کانادایی هنوز مورد داوری قرار نگرفته و در هیچ مجله آکادمیکی منتشر نشده است.

به گفته استوارت کلز (Stuart Kells) پژوهشگر شکسپیر اگر این یافته‌ها تایید شود، کشف ویر به یکی از بزرگترین اکتشافات در حوزه کتاب و مطالعات مربوط به اوایل عصر مدرن در ادبیات بدل خواهد شد.

ویلیام شکسپیر یکی از بزرگترین و نام‌آورترین نمایش‌نامه‌نویسان جهان به شمار می‌رود که با خلق ۳۹ نمایشنامه شاخص به شهرت جهانی دست یافت. وی علاوه بر نمایشنامه‌نویسی، شاعر هم بود و ۱۴۵ غزل و ۲ قصیده از خود به یادگار گذاشت که این آمار او را به پرکارترین نویسنده‌ سده شانزدهم تبدیل کرد.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...
نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...
داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...