بیلی پیلگریم شخصیت اصلی رمان که تصادفاً در بمباران زنده مانده در یک لحظه در دفتر کار یا خانه‌­اش نشسته است، لحظه بعد خود را در درسدن می‌­یابد و به لحظه بعد در سیاره ترالفامادور... آنها با دانش مختصر و آرام­‌بخش‌ ­ترالفامادوری خود درجواب همه­‌چیز با ساده‌­دلی پاسخ می‌­دهند: «بله رسم روزگار چنین است»... درباره یک کشتار هیچ چیز عاقلانه­‌ای برای گفتن وجود ندارد.

 سلاخ‌­خانه شماره 5 | کورت ونه‌گات
سلاخ‌­خانه شماره 5
[Slaughterhouse Five]. رمانی از کورت ونه‌گات(1) (1922 )، نویسنده امریکایی، که در 1969 منتشر شد و بی­‌شک یکی از بهترین آثار این نویسنده است. «سلاخ­‌خانه شماره 5» جایی است که ونه‌گات وقتی که در جنگ درسدن(2) اسیر شده بود، در آنجا کار می­‌کرد. بعد از بمباران فوریه 1945 بیرون آمد تا ویرانی کامل شهر را نقل کند. ونه‌گات از این تجربه وحشتناک قصه­‌ای ساخته است که به گفته خود او «کوتاه، آشفته و بریده بریده» است «زیرا درباره یک کشتار هیچ چیز عاقلانه­‌ای برای گفتن وجود ندارد.» با این حال، مطمئناً آشفتگی و بریده بریدگی سلاخ­‌خانه شماره 5 عمدی است: اینها همانقدر که نشانه عواطف‌­اند، تدابیر سبک­‌شناختی هم هستند.

بیلی پیلگریم(3)، شخصیت اصلی رمان که تصادفاً در بمباران زنده مانده، «از زمان کنده شده است»: صحنه‌­های اساسی عمرش را به شکلی بی‌­پایان بارها زندگی می­‌کند. جراحت خاطره از او شخصیتی تکه تکه شده و از هم‌گسیخته و دستخوش تصورات مربوط به توفان آتش و خون ساخته است. بنابراین، رمان، وقایع زندگی بیلی را، به روشی غیرتاریخی، با قطعات پراکنده و تکراری حکایت می‌­کند. اگر در یک لحظه بیلی در دفتر کار یا خانه‌­اش نشسته است، لحظه بعد خود را در درسدن می‌­یابد. سفر در زمان با سفری در مکان توأم می­‌شود، زیرا بیلی به دیدار سیاره دوردست ترالفامادور(4) هم می‌­رود. بنابراین، خواننده در عین حال، در شرحی درباره خاطرات نویسنده و داستانی علمی-تخیلی غوطه‌­ور می­‌شود، یا به تعبیری دیگر در داستانی از هذیانهای شخصیتی که سعی می­‌کند خود را از تجربه وحشتناک جنگ حفظ کند، می‌بیند. بنابراین رمان اساساً دو طرح را دنبال می­‌کند: جنگ و بمباران درسدن و صحنه­‌های شگفت مربوط به ترالفامادور که تفسیری است بر ماجرای اولی. کتاب از یک طرف شناعت جنون‌­آمیز جنگ را محکوم می­‌کند، و از طرف دیگر ساکنان این سیاره دوردست تأیید می­‌کنند که همه اینها توهم‌های مضحک زمینی‌هاست. می­‌گویند در واقع هیچ­کس نمی­‌میرد، هرکس در حال حاضر در جایی زنده است.

ونه‌گات، که داستان را حکایت می­‌کند، و بیلی پیلگریم به دنبال یافتن معنایی برای جهان و انسانیت‌­اند. اگر انسانها به هرصورت «در راه سلاخ­‌خانه‌­اند»، چرا بعضی از آنها وظیفه خود می‌­دانند که بقیه را زودتر روانه آنجا کنند؟ چه توضیحی برای تمام پوچی‌های ننگ­‌آور تاریخ می‌­توان یافت؟ فوق زمینی‌ها تأکید می­‌کنند که هیچ توضیحی نمی‌­توان یافت، آنها با دانش مختصر و آرام­‌بخش‌ ­ترالفامادوری خود درجواب همه­‌چیز با ساده‌­دلی پاسخ می‌­دهند: «بله رسم روزگار چنین است» و وقتی که بیلی پافشاری می­‌کند: «چرا من؟» این مهمانان مصرانه برای او تکرار می­‌کنند: «این یک سؤال دقیقاً زمینی است... چرا فلان چیز؟ چون این لحظه وجود دارد... دیگر چرا ندارد».

کاوه سیدحسینی. فرهنگ آثار. سروش

1.Kurt Vonnegut 2.Dresden 3.Billy Pilgrim 4.Tralfamadore

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

گوته بعد از ترک شارلوته دگرگونی بزرگی را پشت سر می‌گذارد: از یک جوان عاشق‌پیشه به یک شخصیت بزرگ ادبی، سیاسی و فرهنگی آلمان بدل می‌شود. اما در مقابل، شارلوته تغییری نمی‌کند... توماس مان در این رمان به زبان بی‌زبانی می‌گوید که اگر ناپلئون موفق می‌شد همه اروپای غربی را بگیرد، یک‌ونیم قرن زودتر اروپای واحدی به وجود می‌آمد و آن‌وقت، شاید جنگ‌های اول و دوم جهانی هرگز رخ نمی‌داد ...
موران با تیزبینی، نقش سرمایه‌داری مصرف‌گرا را در تولید و تثبیت هویت‌های فردی و جمعی برجسته می‌سازد. از نگاه او، در جهان امروز، افراد بیش از آن‌که «هویت» خود را از طریق تجربه، ارتباطات یا تاریخ شخصی بسازند، آن را از راه مصرف کالا، سبک زندگی، و انتخاب‌های نمایشی شکل می‌دهند. این فرایند، به گفته او، نوعی «کالایی‌سازی هویت» است که انسان‌ها را به مصرف‌کنندگان نقش‌ها، ویژگی‌ها و برچسب‌های از پیش تعریف‌شده بدل می‌کند ...
فعالان مالی مستعد خطاهای خاص و تکرارپذیر هستند. این خطاها ناشی از توهمات ادراکی، اعتماد بیش‌ازحد، تکیه بر قواعد سرانگشتی و نوسان احساسات است. با درک این الگوها، فعالان مالی می‌توانند از آسیب‌پذیری‌های خود و دیگران در سرمایه‌گذاری‌های مالی آگاه‌تر شوند... سرمایه‌گذاران انفرادی اغلب دیدی کوتاه‌مدت دارند و بر سودهای کوتاه‌مدت تمرکز می‌کنند و اهداف بلندمدت مانند بازنشستگی را نادیده می‌گیرند ...
هنر مدرن برای او نه تزئینی یا سرگرم‌کننده، بلکه تلاشی برای بیان حقیقتی تاریخی و مقاومت در برابر ایدئولوژی‌های سرکوبگر بود... وسیقی شوئنبرگ در نگاه او، مقاومت در برابر تجاری‌شدن و یکدست‌شدن فرهنگ است... استراوینسکی بیشتر به سمت آیین‌گرایی و نوعی بازنمایی «کودکانه» یا «بدوی» گرایش دارد که می‌تواند به‌طور ناخواسته هم‌سویی با ساختارهای اقتدارگرایانه پیدا کند ...
باشگاه به رهبری جدید نیاز داشت... این پروژه 15 سال طول کشید و نزدیک به 200 شرکت را پایش کرد... این کتاب می‌خواهد به شما کمک کند فرهنگ برنده خود را خلق کنید... موفقیت مطلقاً ربطی به خوش‌شانسی ندارد، بلکه بیشتر به فرهنگ خوب مرتبط است... معاون عملیاتی ارشد نیروی کار گوگل نوشته: فرهنگ زیربنای تمام کارهایی است که ما در گوگل انجام می‌دهیم ...