در میان سخت‌ترین موقعیتهای ناشی از جنگ، هرگز طنز را فراموش نمی‌کنند... این مردان ستایش‌انگیز از پاره‌ای جهات کودک مانده‌اند، با همان چهره گلگون و شوق به بازی... گفتگوی انگلیسی‌ها مثل بازی مشت‌زنی است. در این بازی اشاره به مسائل شخصی، مثل ضربه‌های پایین‌تر از کمربند ممنوع است؛ و هرکس که ضمن بحث احساسات به خرج دهد از چشم همه می‌افتد.

سکوتهای سرهنگ برامبل | آندره موروا
سکوتهای سرهنگ برامبل
[Les Silences du colonel Bramble]. (The Silence of Colonel Bramble) رمانی از آندره موروا (1) (نام مستعار امیل هرزوگ (2)، 1885-1967)، نویسنده فرانسوی، منتشر شده در 1917. نویسنده که هنوز به نام آندره موروا معروف نیست، در 1914، هنگام وقوع جنگ جهانی اول، در منطقه نورماندی و فلاندر مأمور ارتباط میان سپاهیان متفقین می‌شود و با استفاده از مشاهدات خود، آرزوی نویسندگی‌اش را تحقق می‌بخشد. زندگی در سنگرها، از دیدگاه خاص انگلیسی‌های خونسرد، که طنز را جزو وظایف روزمره خود می‌دانند، مایه یادداشت‌های آندره موروا می‌شود که از همان زمان سبک خاص خود  را به دست آورده است. مهربانی و سادگی نزد انگلیسی‌ها، آن مترجم جوان، یعنی آندره موروا را که در کتاب به نام اورل (3) معرفی می‌شود به شرق می‌آورد. این کتاب مشتمل است بر یک رشته محاوره و گفت و شنود درباره حوادث جاری از زبان شخصیتهایی است که دارای ادبی دوست‌داشتنی هستند و در میان سخت‌ترین موقعیتهای ناشی از جنگ، هرگز طنز را فراموش نمی‌کنند: نخست سرهنگ برامیل، که اورل «از لبخند دلنشین او که گاهی در این چهره خشن می‌شکفت» لذت می‌برد، سپس سرگرد پارکر (4) وظیفه‌شناس و دکتر او،گریدی (5) و مک آیور (6) معروف به «پادره» (7). «این مردان ستایش‌انگیز از پاره‌ای جهات کودک مانده‌اند، با همان چهره گلگون و شوق به بازی» و موروا دوباره تأکید می‌کند: «اورل با خود می‌گوید که گفتگوی انگلیسی‌ها مثل بازی مشت‌زنی است. در این بازی اشاره به مسائل شخصی، مثل ضربه‌های پایین‌تر از کمربند ممنوع است؛ و هرکس که ضمن بحث احساسات به خرج دهد از چشم همه می‌افتد.»

این رمان بی‌حادثه، این گفتگوی مرصع به چند شعر منثور به شکل نامه، کتابی به وجود آورده است که خواندنش آسان است، ولی خواننده را به تفکر وامی‌دارد. عجیب نیست که این کتاب به مجرد انتشار شهرتی برق‌آسا به دست آورد. نام آندره موروا  بر سر زبانها افتاد و نام سرهنگ برامبل برای نسلهای بعد با «انگلیسی» مرادف شد.

ابوالحسن نجفی. فرهنگ آثار. سروش

1.Andre Maurois 2.Emile Herzog 3.Aurelle
4.Parker 5.O’Grady 6.Mac Ivor 7.Padre

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...