محمد میرکیانی از معرفی کتاب «قصه‌های شب چله» به‌عنوان منبع آموزشی زبان فارسی دانشگاه باکو در جمهوری آذربایجان خبر داد.

محمد میرکیانی قصه‌های شب چله

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر محمد میرکیانی، نویسنده و پژوهشگر، گفت: به‌تازگی کتاب «قصه‌های شب چله» که چندسال پیش آن را با محوریت قصه‌ها و حکایت‌های ادبیات فارسی برای بچه‌ها نوشتم، توسط دانشگاه باکو در جمهوری آذربایجان، به‌عنوان یکی از منابع آموزش رشته زبان فارسی این‌دانشگاه معرفی شده است.

وی افزود: این‌کتاب مجموعه‌ قصه‌هایی برای نوجوانان بود که توسط خانم عصمت اوا استاد زبان فارسی دانشگاه باکو، به ترکی آذربایجانی ترجمه شده است. ترجمه این‌کتاب سال ۲۰۰۹ انجام شد و به‌تازگی به‌عنوان منبع آموزشی معرفی شده است.

دختر دانا، دو روباه، دو مسافر، کیمیاگر، جام زرین،‌ شمشیر گوهرنشان، خواجه و سگ شکاری و ... عناوین برخی داستان‌های مندرج در «قصه‌های شب چله» هستند.

پیش از این‌رویداد و چندسال پیش، کتاب «شب‌های شیرین» میرکیانی هم، به‌عنوان منبع نگارش رساله دکتری سحر عبدربه استاد دانشگاه عین‌الشمس قاهره مورد استفاده قرار گرفته بود.

................ هر روز با کتاب ...............

زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...
من از یک تجربه در داستان‌نویسی به اینجا رسیدم... هنگامی که یک اثر ادبی به دور از بده‌بستان، حسابگری و چشمداشت مادی معرفی شود، می‌تواند فضای به هم ریخته‌ ادبیات را دلپذیرتر و به ارتقا و ارتفاع داستان‌نویسی کمک کند... وقتی از زبان نسل امروز صحبت می‌کنیم مقصود تنها زبانی که با آن می‌نویسیم یا حرف می‌زنیم، نیست. مجموعه‌ای است از رفتار، کردار، کنش‌ها و واکنش‌ها ...