رمان ایرانی «تمام گمشده‌های دنیا» نوشته لیلی بخشی توسط انتشارات آوند دانش منتشر و راهی بازار نشر شد.

تمام گمشده‌های دنیا لیلی بخشی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر،‌ رمان «تمام گمشده‌های دنیا» نوشته لیلی بخشی به‌تازگی توسط انتشارات آوند دانش منتشر و راهی بازار نشر شده است. این‌کتاب یکی از عناوین مجموعه «نقطه سر خط» است که این‌ناشر از رمان و مجموعه‌داستان‌های نویسندگان ایرانی چاپ می‌کند.

این‌رمان داستان زندگی چند زن را شامل می‌شود که توسط راوی دانای کل،‌ روایت می‌شوند. هرکدام از این‌زن‌ها به‌نوعی مجبور به انتخاب هستند. روایت‌های مربوط به این‌زن‌ها مستقل از روایت‌های دیگر است اما در جایی از داستان، این‌اشخاص به یکدیگر مرتبط می‌شوند.

«تمام گمشده‌های دنیا» درباره سوءتفاهم‌ها و پنهان‌کاری‌هایی است که بین آدم‌ها رخ می‌دهد و انجام می‌شود. خیانت همسر، بیماری مادر، فقدان پدر، خرابی‌های روحی و مادی جنگ و ... ازجمله مشکلاتی هستند که زنان این‌داستان با آن‌ها روبرو هستند. اما همگی آن‌ها در سختی انتخاب با یکدیگر مشترک‌اند.

در دنیای که داستان «تمام گمشده‌های دنیا» شکل گرفته، در نهایت گمشده‌های قدیمی و درکل همه‌چیز پیدا می‌شود.

عناوین فصل‌های مختلف این‌رمان به‌ترتیب عبارت است از:

جانان، بهار،‌ جیران، بهار، جانان، بهار، پری، جیران، ارغوان، بهار، جانان، جیران، بهار، جیران، پری، جیران، طاهره، جیران، ارغوان، جیران، جانان، بهار، جانان، بهار، جانان، بهار، ارغوان، جانان، بهار، جیران، جانان، بهار، طاهره.

در قسمتی از این‌کتاب می‌خوانیم:

مرد در حال پیاده‌شدن از ماشین سیاهِ خاک گرفته با بی‌میلی پاسخ می‌دهد:
- کارگری توی ساختمون‌سازی توی تهران.
و در حالی‌که کلمه آخر در صدای بسته‌شدن در پشت سر راننده گم می‌شود، بهار نیز از ماشین پیاده می‌شود و چشم می‌دوزد به اطراف. به زمین خاکی و بی‌آب‌وعلف که تا چشم کار می‌کند ادامه دارد. احساس کسی را دارد که در دل یک کابوس ناگهان در سرزمین ناشناخته‌ای فرود آمده است. با خودش فکر می‌کند این‌همه زمین چقدر حیف که کسی دل برای آبادی‌اش نمی‌سوزاند. که تهران هم‌چون هیولایی سیری‌ناپذیر همه را به سوی ریزه‌خواری در تبدیل‌شدن به یک ماشین صنعتی می‌خواند یا شاید یک بمب ساعتی!
بهار چشم می‌گرداند، کمی دورتر خانه‌های روستایی بزرگی با سقف‌های فروریخته و دیوارهای نیمه‌مخروب، نشان از گذشته اصیل روستا دارد.
راننده رو به بهار می‌گوید:
- شما توی ماشین بمونید من برم یه نگاهی به اطراف بندازم ببینم چه خبره و سراغ کی می‌تونیم بریم. در ماشین رو هم از داخل ببندید و اگر کسی اومد طرفتون بازش نکنید.
- مگه اینجا خطرناکه؟
- نه ولی آدم هیچ‌وقت نمی‌دونه چی در انتظارشه.

این‌کتاب با ۲۶۵ صفحه، شمارگان ۵۰۰ نسخه و قیمت ۳۸ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ..............

او «آدم‌های کوچک کوچه»ــ عروسک‌ها، سیاه‌ها، تیپ‌های عامیانه ــ را از سطح سرگرمی بیرون کشید و در قامت شخصیت‌هایی تراژیک نشاند. همان‌گونه که جلال آل‌احمد اشاره کرد، این عروسک‌ها دیگر صرفاً ابزار خنده نبودند؛ آنها حامل شکست، بی‌جایی و ناکامی انسان معاصر شدند. این رویکرد، روایتی از حاشیه‌نشینی فرهنگی را می‌سازد: جایی که سنت‌های مردمی، نه به عنوان نوستالژی، بلکه به عنوان ابزاری برای نقد اجتماعی احیا می‌شوند ...
زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...