به گزارش خبرگزاری رسا، کتاب «خاطرات مستند استاد سید هادی خسروشاهی درباره آیت الله علی احمدی میانجی و دکتر حمیدالله حیدرآبادی» به همت انتشارات کلبه شروق قم منتشر شد.

این کتاب جلد ۲۹ از مجموعه «حدیث روزگار: خاطرات مستند استاد خسروشاهی» است که از پنج بخش تشکیل شده است: مقدمه، ۱. شرح زندگی آیت الله علی احمدی میانجی؛ ۲. نامه‌ها و پرسش‌های پروفسور حمیدالله حیدرآبادی؛ ۳. پاسخ‌ها از آیت الله علی احمدی میانجی؛ ۴. اسناد و تصاویر؛ ۵. خاطرات آیت‌الله احمدی میانجی درباره علامه طباطبایی.

مرحوم خسروشاهی پس از ذکر زندگی و فعالیت‌های تحصیلی و علمی آیت الله احمدی میانجی می‌نویسد: «ایشان به احکام حکومتی شدیداً معتقد بود و بدان انقیاد داشت. حتی رعایت قوانین و مقررات دولت اسلامی را لازم می‌دانست و می‌فرمود: «اگر کسی مقررات راهنمایی و رانندگی را رعایت نکند و پلیسی هم حضور نداشته باشد، لازم است جریمه مقرر را به صندوق دولت بپردازد».» (ص ۱۵)

استاد خسروشاهی در یکی از بخش‌های کتاب نکته جالب از اندیشه آیت الله احمدی میانجی می‌نویسد: «ایشان در پاسخ به سئوال یکی از طلاب حوزه علمیه قم درباره این که یک طلبه برای سیروسلوک چه کار‌هایی باید انجام بدهد، می‌نویسند: «طلبه‌ها مخصوصاً طلبه‌های جوان باید خوب بخورند، خوب بخوابند، خوب استراحت و تفریح کنند و بقیه را برای درس مشغول شوند والا این عبادات و مستحبات مانع درسی است و طلبه‌ها را یک مقدس بی‌سواد خواهد کرد. طلبه‌ها باید واجبات را به جا بیاورند و حرام را دقیقاً ترک کنند و مستحبات را به حدی که مانع درس و بحث و حفظ الصحه نیست، انجام دهند.» (ص ۱۵)

استاد خسروشاهی برخی از خاطرات خود با آیت‌الله میانجی در ماجرای همکاری مشترک درباره نوشتن توضیحات مباحثات علامه طباطبایی و دکتر هانری کُربن می‌آورد که در اواخر دو کتاب «شیعه» و «رسالت تشیع» علامه آمده است و در بخشی از این خاطرات ذکر می‌کند: «در طول مدت این کار، هرگز احساس نکردم که آیت الله میانجی، نوعی «خودبرتربینی» داشته باشد و حقیر را که اختلاف سنی زیادی با ایشان داشتم و در واقع ایشان به مثابه استاد من محسوب می‌شد، کوچکتر از خود بداند و به عنوان استاد و شاگرد برخورد کند، همان طور که استاد علامه مرحوم طباطبایی هم در یادداشت تشکر خود، فرقی بین ما قائل نشده است.» (ص ۲۵)

در فصل مربوط به دکتر حمیدالله، استاد برجسته فقه و حقوق بین‌الملل اسلامی و دانشمند هندی مقیم فرانسه می‌نویسد: «در دیداری که من در پاریس با او داشتم، به خوبی روشن شد که دکتر حمیدالله تحت تأثیر تعصّبات مذهبی، نژادی، قومی و ملی قرار ندارد و خود را فقط یک «مسلمان» می‌نامد و هویت خود را «اسلام» می‌داند.» (ص ۳۴) همچنین، «درباره مسائل جهان اسلام هم دیدگاهی کاملاً اسلامی دارد و به فرقه، مذهب و سرزمین خاصی تعصّب نمی‌ورزد و با احترام نقل می‌کند که امام صادق (ع) استاد ابوحنیفه بوده است. دکتر حمیدالله از لحاظ زندگی مادی هرگز به فکر رفاه و آسایش موردپسند اهل زمان نبود و با زندگی ـ به اصطلاح ما ـ «درویشی» به سر می‌برد و هزینه زندگی خود را از راه تدریس و تألیف تأمین می‌کرد و از قبول هرگونه هدیه و جایزه‌ای خودداری می‌نمود». (ص ۳۵)

چاپ اول کتاب «خاطرات مستند استاد سید هادی خسروشاهی درباره آیت الله علی احمدی میانجی و دکتر حمیدالله حیدرآبادی» در ۱۲۰ صفحه، قطع رقعی، تیراژ ۱۰۰۰ نسخه و قیمت ۱۵۰۰۰ تومان از سوی انتشارات کلبه شروق قم منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...