جمعی از طلاب از آیت‌الله مکارم شیرازی درباره فیلم شمس تبریزی پرسیده‌اند و وی پاسخ داده است؛ با توجه به اینکه این کار سبب ترویج فرقه ضاله صوفیه می‌شود، شرعاً جایز نیست و باید از آن خودداری کرد. در تماس خبرنگار ایسنا با مسئول دفتر آیت‌الله مکارم شیرازی، وی صحت این نامه را تایید کرد.

به گزارش ایسنا، فیلم شمس تبریزی تولید مشترک ایران و ترکیه است و به برشی از زندگی شمس و مولانا در شهر قونیه می‌پردازد. مهران برومند، تهیه کننده "مست عشق" است، فیلمنامه را فرهاد توحیدی و حسن فتحی نوشته‌اند و شهاب حسینی در نقش شمس تبریزی و پارسا پیروزفر را به عنوان بازیگر نقش مولانا جلال‌الدین محمد بلخی انتخاب کرده بود.

بنا بر همین گزارش، طی فهرستی عوامل اصلی فیلم که جمعی از سینماگران ایرانی و ترکیه‌ای هستند نیز معرفی شدند: جانشین تهیه کننده: شهرام زاهدی، مدیر فیلمبرداری: مرتضی پورصمدی، مدیر هنری: نیلوفر چامور، طراح گریم: ایمان امیدواری، سرپرست گروه کارگردانی: محمدرضا رستمی، دستیار اول و مدیربرنامه ریزی : فاتیح کُجا، مدیرتولید: تولگا توسون، طراح جلوه های ویژه میدانی: آیتکین یالچین، طراح بدلکاری: شاهین کاراکوش، سرمایه گذاران: شرکت سیماریا simarya film production) و شرکت ای. ان. جی(ENG yepim medya)).

مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...