آشنایی من با شهریار، نمی‌دانم دقیقاً از چه سالی و چه سنی شروع شد. اما این را می‌دانم که غزل‌های او و چند شاعر غزل نویس معاصر دیگر مثل منزوی همیشه ورد زبانم بوده و بیت‌هایی درخشان از آن‌ها زمزمه زبانم.

از همان روزهای شروع به کار همیشه این علاقه در من بود که بالاخره به فراخور حال و بال روزها و روزگارم، شعرهایی از شهریار را که با آن قرابت و نزدیکی داشتم بخوانم و منتشر کنم که این اتفاق بالاخره افتاد و دیدم شهریار کسی است که می‌خواهم در کنار شاعران دیگر، غزل‌هایش را در آلبومی که به هزار امید به انتشار سپرده بودم تا به عنوان اولین آلبوم رسمی‌ام منتشر شود، داشته باشم.

همه چیز خیلی سریع اتفاق افتاد و پروسه آماده‌سازی آلبوم هم آنطور که باب میل من بود طولانی مدت نبود تا بتوانم با وسواس روی آن کار کنم. با این همه آلبوم آماده شد و با دو شعر از شهریار یعنی «ستمگر» و «من خود آن سیزدهم» رفت تا مجوز بگیرد اما این مجوز هرگز صادر نشد تا سال ۹۱ که نه به عنوان اولین آلبوم رسمی، بلکه به عنوان ششمین آلبوم منتشر شد و شعر شهریار هم نام آلبوم بود.

عاطفه، اندوه و از طرفی صمیمیت و ساختار قوی و منسجمی که او در غزل‌هایش دارد، برای من همان چیزی است که از شعر می‌شناسم و دوست دارم.

هنوز هم شهریار یکی از شاعران مورد علاقه من است و سطرهایی از شعرهای او گاه گداری که به ذهنم می آید زمزمه‌ام می‌شود. شوریدگی شهریار و عشقی که در رگ و پوست زندگی او بود و تا آخر عمر دست از سر و دلش برنداشت و از او شاعری واقعی می‌سازد که هر کلمه‌ای که می‌نویسد انگار از عمق جان و وجود رنجورش برمی‌خیزد.

شعر شهریار مانند شعر هیچ شاعر دیگری نیست و او جایی ایستاده است که فقط و فقط مخصوص خود اوست. جهان ادبیات ایران، کهکشان‌های عظیم، باشکوه و بی نظیر فراوانی دارد که هر کدامشان جایی ایستاده‌اند، مقتدر و دل فریب با خصوصیات و شاخصه‌های خاص خود. شهریار هم یکی از آن‌هاست که شعر شاخص کم ندارد.

ایران

می‌خواستم این امکان را از خواننده سلب کنم؛ اینکه نتواند نقطه‌ای بیابد و بگوید‌ «اینجا پایانی خوش برای خودم می‌سازم». مقصودم این بود که خواننده، ترس را در تمامی عمق واقعی‌اش تجربه کند... مفهوم «شرف» درحقیقت نام و عنوانی تقلیل‌یافته برای مجموعه‌ای از مسائل بنیادین است که در هم تنیده‌اند؛ مسائلی همچون رابطه‌ فرد و جامعه، تجدد، سیاست و تبعیض جنسیتی. به بیان دیگر، شرف، نقطه‌ تلاقی ده‌ها مسئله‌ ژرف و تأثیرگذار است ...
در شوخی، خود اثر مایه خنده قرار می‌گیرد، اما در بازآفرینی طنز -با احترام به اثر- محتوای آن را با زبان تازه ای، یا حتی با وجوه تازه ای، ارائه می‌دهی... روان شناسی رشد به ما کمک می‌کند بفهمیم کودک در چه سطحی از استدلال است، چه زمانی به تفکر عینی می‌رسد، چه زمانی به تفکر انتزاعی می‌رسد... انسان ایرانی با انسان اروپایی تفاوت دارد. همین طور انسان ایرانیِ امروز تفاوت بارزی با انسان هم عصر «شاهنامه» دارد ...
مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...