«علی‌اصغر حداد» که به تازگی دو رمان از «آرتور اشنیتسلر» ترجمه کرده، درباره ترجمه آثار کافکا گفت: با انتشار رمان «آمریکا» پروژه ترجمه‌ آثار کافکا را به پایان می‌رسانم.

«علی‌اصغر حداد» مترجم ادبیات آلمانی در گفت‌وگو با فارس، با بیان اینکه دو رمان «آرتور اشنیتسلر» نویسنده اتریشی را برای انتشار به نشر نیلوفر سپرده، اظهار داشت: آرتور اشنیتسلر را یکی از پایه‌های ادبیات داستانی کشور اتریش می‌دانند. همه داستان‌های او ریشه‌های روان‌شناختی دارد و به بیانی به کند و کاو درونیات انسان با تکیه بر مسائل روانشناسانه می‌پردازد. این نویسنده در سه دهه اول قرن بیستم میلادی به اوج شهرت خود رسید.

وی ادامه داد: طرز تلقی و بن‌مایه‌های بسیاری از اندیشه‌های
زیگموند فروید در اندیشه‌های وی نیز وجود دارد. عده‌ای بر این باورند که آْن‌ نکاتی را که فروید در حوزه علم روانشناسی بسط و تعمیم داد، «اشنیتسلر» آن‌ها را در حوزه رمان و داستان‌کوتاه جای داد.

مترجم رمان «محاکمه» نوشته
فرانتس کافکا در ادامه تأکید کرد: یکی از این رمان‌ها «رؤیا» نام دارد که استنلی کوبریک با اقتباس از آن فیلم «چشمان باز-بسته» را ساخته است. رمان دیگر نیز «بازی در سحرگاه» نام دارد. گمان نمی‌کنم با توجه به شرایط زمانی، این کتاب‌ها یا ترجمه جدید دیگری از من به نمایشگاه کتاب برسد.

«حداد» تصریح کرد: به تازگی ترجمه رمان «آمریکا» نوشته
فرانتس کافکا را نیز به پایان رسانده‌ام، اما هنوز ناشر این اثر مشخص نیست. با انتشار این رمان، پروژه ترجمه‌ آثار کافکا را به پایان می‌رسانم. هرچی ترجمه بیشتر باشه، افراد با آثار ادبیات پیشرفته آشنا می‌شند. نویسنده‌های ایرانی هم با رقیبان جدی تری آشنا می‌شوند.

عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...
گوته بعد از ترک شارلوته دگرگونی بزرگی را پشت سر می‌گذارد: از یک جوان عاشق‌پیشه به یک شخصیت بزرگ ادبی، سیاسی و فرهنگی آلمان بدل می‌شود. اما در مقابل، شارلوته تغییری نمی‌کند... توماس مان در این رمان به زبان بی‌زبانی می‌گوید که اگر ناپلئون موفق می‌شد همه اروپای غربی را بگیرد، یک‌ونیم قرن زودتر اروپای واحدی به وجود می‌آمد و آن‌وقت، شاید جنگ‌های اول و دوم جهانی هرگز رخ نمی‌داد ...