یک محقق ادبیات آمریکا با به راه انداختن کمپینی در حال جمع آوری امضا برای بازگرداندن جسد "ادگار آلن پو" به فیلادلفیا است.

ادوارد پتی محقق ادبی و روزنامه نگار جوان فیلادلفیایی با این توجیه که موطن اصلی "ادگار آلن پو" در حقیقت فیلادلفیاست و او به این مکان تعلق دارد کمپینی را شکل داده تا بتواند با جمع‌آوری امضا و به راه انداختن یک حرکت عمومی مدنی بقایای پو را که در سال 1849 در بالتیمور دفن شده به خاک فیلادلفیا بازگرداند.

به گزارش مهر به نقل از نیویورک تایمز، پتی با بحث بر سر اینکه پو اغلب آثار موفق و قابل اعتنای خود را در این شهر نوشته و محیط  مذهبی فیلادلفیا درآن سال‌ها موجد شکل‌گیری قصه‌های او بوده‌اند ادعای خود ر ا توجیه می‌کند و سعی دارد با انتشار مقاله‌های جنجال برانگیزش بر سر این موضوع احساسات عمومی را با خود همراه کند.

اما در دیگر سو، بانیان بنیاد پو در بالتیمور با مخالفت رسمی و آشکار با این موضوع مصرند که از آنجا که ادگار آلن پو اولین قصه اش را در بالتیمور نوشته و این شهر در اوج دوران سختی زندگی به وی پناه داده و او در این شهر بالاخره شغل روزنامه نگاری را به دست آورده و زندگی خود را به سامان برده پس وطن اصلی او بالتیمور است و جسد او در گورستان عمومی این شهر خواهد ماند.

جالب اینکه در این میانه هنوز هیچیک از اهالی ماساچوست، محل تولد پو ادعایی در مورد بازگرداندن یا حداقل اهلیت او نکرده و گویا آنها ترجیح داده اند در دعوای وطن ادگار آلن پو که تمام زندگی خود را در سفر گذرانده و هیچوقت مدتی طولانی را در یک مکان به سر نبرده وارد نشوند.
 

از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...
گوته بعد از ترک شارلوته دگرگونی بزرگی را پشت سر می‌گذارد: از یک جوان عاشق‌پیشه به یک شخصیت بزرگ ادبی، سیاسی و فرهنگی آلمان بدل می‌شود. اما در مقابل، شارلوته تغییری نمی‌کند... توماس مان در این رمان به زبان بی‌زبانی می‌گوید که اگر ناپلئون موفق می‌شد همه اروپای غربی را بگیرد، یک‌ونیم قرن زودتر اروپای واحدی به وجود می‌آمد و آن‌وقت، شاید جنگ‌های اول و دوم جهانی هرگز رخ نمی‌داد ...
موران با تیزبینی، نقش سرمایه‌داری مصرف‌گرا را در تولید و تثبیت هویت‌های فردی و جمعی برجسته می‌سازد. از نگاه او، در جهان امروز، افراد بیش از آن‌که «هویت» خود را از طریق تجربه، ارتباطات یا تاریخ شخصی بسازند، آن را از راه مصرف کالا، سبک زندگی، و انتخاب‌های نمایشی شکل می‌دهند. این فرایند، به گفته او، نوعی «کالایی‌سازی هویت» است که انسان‌ها را به مصرف‌کنندگان نقش‌ها، ویژگی‌ها و برچسب‌های از پیش تعریف‌شده بدل می‌کند ...
فعالان مالی مستعد خطاهای خاص و تکرارپذیر هستند. این خطاها ناشی از توهمات ادراکی، اعتماد بیش‌ازحد، تکیه بر قواعد سرانگشتی و نوسان احساسات است. با درک این الگوها، فعالان مالی می‌توانند از آسیب‌پذیری‌های خود و دیگران در سرمایه‌گذاری‌های مالی آگاه‌تر شوند... سرمایه‌گذاران انفرادی اغلب دیدی کوتاه‌مدت دارند و بر سودهای کوتاه‌مدت تمرکز می‌کنند و اهداف بلندمدت مانند بازنشستگی را نادیده می‌گیرند ...
هنر مدرن برای او نه تزئینی یا سرگرم‌کننده، بلکه تلاشی برای بیان حقیقتی تاریخی و مقاومت در برابر ایدئولوژی‌های سرکوبگر بود... وسیقی شوئنبرگ در نگاه او، مقاومت در برابر تجاری‌شدن و یکدست‌شدن فرهنگ است... استراوینسکی بیشتر به سمت آیین‌گرایی و نوعی بازنمایی «کودکانه» یا «بدوی» گرایش دارد که می‌تواند به‌طور ناخواسته هم‌سویی با ساختارهای اقتدارگرایانه پیدا کند ...