کتاب «آخرین شلیک» شامل خاطرات کاظم فرامرزی توسط انتشارات سوره مهر به چاپ پنجم رسید.

آخرین شلیک خاطرات کاظم فرامرزی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، فرامرزی در این‌کتاب، هم زندگی ساده پیش از جنگ و هم زندگی پرتلاطم جنگی‌اش را روایت می‌کند. این خاطرات پس از گذشت حدود دو دهه از پایان جنگ منتشر شدند.

او روایت خود را از تولدش آغاز می‌کند و سپس به جنگ می‌پردازد و از اتفاقات پرفراز و نشیب میدان جنگ می‌گوید. فرامرزی درباره همه چیز صادقانه حرف می‌زند؛ از زودخشم بودن دوران کودکی‌اش تا سردی رابطه‌اش با خانواده و برادرش، همه را صادقانه بیان می‌کند و وقتی هم به جنگ و اتفاقات آن می‌رسد و روایتش از آن روزها را آغاز می‌کند.

این رزمنده با شنیدن خبر پذیرش قطعنامه و در آخرین لحظات جنگ، آخرین گلوله خود را به سمت دشمن شلیک می‌کند و خودش می‌گوید این کار را به یاد تمام دوستانی که از دست داده، انجام داده ‌است. صفحات پایانی کتاب هم دربردارنده عکس‌هایی از کاظم فرامرزی در جوانی و در کنار شهداست.

در بخشی از صفحه ۱۸۳ این‌کتاب آمده است:

انسان اولین و آخرین باری که شلیک می‌کند را هرگز فراموش نمی‌کند. شاید آخرین تیر جنگ هشت ساله ایران و عراق را من شلیک کردم. قرار بود راس ساعت ده میان نیروهای ایران و عراق آتش بس اعلام شود.... باید کاری می‌کردم. هر طور بود خودم را به مرز رساندم. چند ثانیه به پایان وقت مانده بود که گلوله‌ای را به یاد همه شهیدان به طرف دشمن شلیک کردم و این آخرین تیری بود که به سوی عراقی‌ها شلیک شد.

................ هر روز با کتاب ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...