همیشه خواندنی | الف


«یک زندگی» [Une vie یا One Life] نخستین رمان گی دو موپاسان، نویسنده‌ی شهیر قرن نوزدهم فرانسه، است که به‌عنوان کامل‌ترین و هنرمندانه‌ترین اثر او نیز معرفی می‌شود. موپاسان که بیشتر با داستان‌های کوتاهش شناخته می‌شود، علاوه بر حدود 300 داستان کوتاه، شش رمان، سه سفرنامه، یک مجموعه شعر و چند نمایشنامه نیز دارد. رمان «یک زندگی» ابتدا در سال 1883 به صورت پاورقی در نشریه‌ی ژیل بلاس و سپس با عنوان «حقیقت ساده» به صورت کتاب منتشر شد. جوزف کونراد که آثار موپاسان را به انگلیسی ترجمه کرده، معتقد است که «او استاد گزینش واژه‌های ساده و صائب و به‌جاست که با روان ما بازی می‌کنند.» این رمان چهارده فصلی که یادداشت کوتاهی از مترجم نیز آن‌ را همراهی می‌کند، به نثری شیوا و روان به فارسی ترجمه شده و با ویراستاری دقیقی در اختیار مخاطب فارسی‌زبان قرار گرفته است.

یک زندگی» [Une vie یا One Life]  گی دو موپاسان

«یک زندگی» رمانی رئالیستی است که از نظر سبک نگارش و توصیف‌های دقیق و حساس و موشکافانه به آثار بالزاک و فلوبر بسیار شبیه است. در جای جای داستان، فضاها، عمارت‌ها، جزئیات چیدمان داخلی و حتی لباس‌ها، همپای احوال و احساسات شخصیت‌های داستان شرح داده می‌شوند: «آنجا یکی از آن بناهای بلند و وسیع نرماندی شامل کاخ و مزرعه بود. نمای ساختمان از سنگ سفید بود که به خاکستری گراییده بود و خانه چنان جادار بود که تمام خاندان را در خود جا می‌داد. راهرویی وسیع، که سرتاسر خانه کشیده شده بود و در هر دو سر در بزرگی داشت، خانه را دو قسمت می‌کرد. در قسمت ورودی خانه، دو ردیف پلکان به نحوی کشیده شده بودند که وسطشان خالی بود و در بالا چون پلی به هم می‌پیوستند.» نثر ساده و روان کتاب با جمله‌های روشن و کوتاه، خواننده را به سوی عمیق شدن در ماجرای داستان سوق می‌دهد و از مکث و تمرکز بر فرم و ظاهر اثر دور نگه می‌دارد.

شخصیت اصلی داستان «یک زندگی»، دختری به نام ژان است از خانواده‌ای اشرافی که پس از گذراندن دوره‌ی تحصیلاتش در صومعه‌ای شبانه‌روزی به ملک اجدادی‌اش در نرماندی بر می‌گردد. او که در محیط گرم و صمیمی خانواده احساس امنیت و شادی درونی را تجربه می‌کند، با پسر یکی از همسایگان‌شان به نام ویکنت ژولین دولامار ازدواج می‌کند و پس از آن، زندگی‌اش همچون تفکراتش دچار تحولاتی بزرگ می‌شود. با به دنیا آوردن پسری به نام پل، تمام توجه ژان چنان به کودک معطوف می‌شود که گویی کل شخصیتش در نگهداری و مراقبت از او خلاصه شده است. او تمام سرخوردگی‌ها و نارضایتی‌های زندگی زناشویی را از طریق توجه افراطی به فرزندش برای خود قابل تحمل می‌سازد. این علاقه‌ی غیرطبیعی و وابستگیِ بیمار‌گونه تا بدان جا پیش می‌رود که فرزند، با شخصیتِ پسری بی‌سواد، لوس و متکیِ به دیگران، وارد اجتماع می‌شود.

رمان «یک زندگی»، همچون بسیاری از آثار کلاسیک، با راوی سوم شخص روایت می‌شود و ساختاری خطی دارد که تداوم زمانی مستقیمی را شکل می‌دهد؛ اتفاقات یکی پس از دیگری گذر عمر ژان و خانواده‌اش را روایت می‌کنند. در جای جای داستان از آداب و رسوم مذهبی و اجتماعی و اخلاق مردم منطقه نیز سخن به میان می‌آید و اهمیت عرف و فرهنگ جمعی دربرابر اعتقادات مذهبی نشان داده می‌شود. درون‌مایه‌ی کتاب نیز مفاهیم اساسی زندگی بشر را در بر دارد؛ مفاهیمی گسترده اما همیشه مبهم و تأمل‌برانگیز همچون عشق، مرگ، تولد، خیانت، غرور و بسیاری دیگر از این دست. در جایی از کتاب رزالی، خدمتکار، دوست و خواهر شیری ژان می‌گوید: «می‌بینید، زندگی هرگز آنقدرها هم که انسان تصورش را می‌کند خوب یا بد نیست.»

کتاب «یک زندگی» را همچون بسیاری دیگر از آثار موپاسان می‌توان از منظری روان‌شناسانه نیز مورد نقد و بررسی قرار داد. اتفاقات کودکی و نوع نگاه والدین به مفاهیم و چالش‌های زندگی، گاه چنان تأثیرات عمیقی بر کودک می‌گذارند که او تمام مسیر زندگی‌اش را در حال تقویت و پررنگ کردن نقشی است که در کودکی از راهِ در پیشِ رویش ترسیم کرده است. گاه رخدادی به‌ظاهر کم‌اهمیت در نوجوانی و جوانی یک شخصیت، از زندگی او و حتی زندگی نسل‌های بعد از او فاجعه‌ای عمیق می‌آفریند: «...حال می‌دید که حقیقت شیرین روزهای نخست جایش را به واقعیت روزمره‌ای می‌دهد که درِ امیدهای بی‌پایان و دلواپسی‌های دلپذیر از آیندة نامعلوم را می‌بست. آری، روزهای انتظار به سر آمده بودند. نه برای آن روز کاری داشت و نه برای فردا و فرداهای دیگر. کمابیش با سرخوردگی و به طرزی مبهم احساس می‌کرد کاخ رویاهایش فرو ریخته.»

مسأله‌ی افسردگی و جنون، توجه به طبیعت و مظاهر آن همچون دریا و دریانوردی و آب، پرداختن به زنان در قالب نقش‌های مختلفی از مادر، همسر و دختر گرفته تا دوست و معشوقه و روسپی و شرایط زندگی و مسائل‌شان، هویت اجتماعی افراد در محیط‌های اجتماعی جدید و خاصی که خود در حال بازتعریف‌شدن هستند و شرایط پس از جنگ و پا گرفتن طبقات نوظهور بورژوازی در کنار طبقه‌های اشراف قدیمی فرانسه از دیگر مسائل مورد توجه موپاسان در شکل‌دهی به بافت‌های مختلف داستانی در این کتاب و سایر آثار گوناگونش به شمار می‌آیند.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

هدف اولیه آموزش عمومی هرگز آموزش «مهارت‌ها» نبود... سیستم آموزشی دولت‌های مرکزی تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا توده‌ها را در مدارس ابتدایی زیر کنترل خود قرار دهند، زیرا نگران این بودند که توده‌های «سرکش»، «وحشی» و «از لحاظ اخلاقی معیوب» خطری جدی برای نظم اجتماعی و به‌علاوه برای نخبگان حاکم به شمار روند... اما هدف آنها همان است که همیشه بوده است: اطمینان از اینکه شهروندان از حاکمان خود اطاعت می‌کنند ...
کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...