رمان «سوپ سیاه» نوشته مرجان بصیری از سوی انتشارات کتاب کوچه منتشر شد.

سوپ سیاه مرجان بصیری

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، رمان «سوپ سیاه» سه فصل دارد و شخصیت اصلی آن دختری به نام تندیس است که به خاطر یک بیماری خاص، شرایط پیچیده‌ای را پشت سر می‌گذارد.

در این رمان که مکان و زمان جغرافیایی و تاریخی مشخصی ندارد، شخصیت تاثیرگذاری به نام «مهتر» نیز حضور دارد که سرپرستی تندیس را بر عهده می‌گیرد. مهتر گرچه پیوسته بر تندیس اثر می‌گذارد اما خودش در هاله‌ای از ابهام پنهان شده و نمی‌توان به کیستی او به سادگی دست یافت. تندیس سفر خود را از سکونت در خانه‌ای عجیب آغاز می‌کند؛ خانه‌ای که در آن همه چیز در حال فروریختن و ساخته شدن است. تندیس در فصل آخر این رمان، با واقعیت خودش و دنیای آدم‌های دیگر مواجه می‌شود و در نهایت تلاش می‌کند فضای مطلوبی را بسازد که در آن به ایده‌آل‌هایش دست پیدا کند.

بصیری در این اثر تلاش کرده تا وضعیت انسان معاصر را با تمام رنج‌ها و شادی‌هایش به مخاطب خود نشان دهد. حضور شخصیت‌های متعدد مانند ژینا، مهتر، شیخ طنان، کیهان و... او را برای رساندن به این هدف یاری کرده است.

در بخشی از این رمان آمده است: «ژینا عطری برایم آورده و گفته هدیه‌ای از طرف شماست. فکر می‌کنم عصاره چند گل کمیاب باشد. تند است و اجازه ورود هیچ بوی دیگری را به شامه نمی‌دهد. به ژینا گفتم هیچ‌گاه از مهتر تشکر نمی‌کنم. سپاسگزاری مال غریبه‌هاست و آدم‌هایی که گاه‌گداری میبینی‌شان و ازشان هدیه می‌گیری یا هدیه می‌دهی بهشان. تشکر فاصله می‌آورد. اصلا یک‌جور خداحافظی است.»

مرجان بصیری متولد سال 1360 و فارغ‌التحصیل رشته جامعه‌شناسی است که از سال هشتاد و یک، به شکل حرفه‌ای نوشتن را آغاز را کرده است. اولین اثر او با نام «بت دوره‌گرد» در جایزه ادبی واو تقدیر شد. از دیگر آثار او می‌توان به کتاب‌های «شهر یک‌نفره» در نشر ققنوس، «گاهی بد باش» از نشر روزنه و «شب‌نورد» در نشر مروارید اشاره کرد.

رمان «سوپ سیاه» نوشته مرجان بصیری در 255 صفحه در انتشارات کتاب کوچه به چاپ رسیده است.

................ هر روز با کتاب ...............

هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...
هنگام خواندن، با نویسنده‌ای روبه رو می‌شوید که به آنچه می‌گوید عمل می‌کند و مصداق «عالِمِ عامل» است نه زنبور بی‌عسل... پس از ارائه تعریفی جذاب از نویسنده، به عنوان «کسی که نوشتن برای او آسان است (ص17)»، پنج پایه نویسندگی، به زعم نویسنده کتاب، این گونه تعریف و تشریح می‌شوند: 1. ذوق و استعداد درونی 2. تجربه 3. مطالعات روزآمد و پراکنده 4. دانش و تخصص و 5. مخاطب شناسی. ...