مجموعه داستان «من از گاوی که لگد می‌زند می‌ترسم» به قلم حامد اشتری و توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر شد.

7داستان من از گاوی که لگد می‌زند می‌ترسم

به گزارش کتاب نیوز به نقل از تسنیم؛ این کتاب 71 صفحه‌ای که از هفت داستان با روایت‌هایی معاصر و درون‌مایه‌هایی اکثراً انتقادی تشکیل شده، جدیدترین اثر داستانی حامد اشتری است.

اشتری پیش از این رمان «قربانی طهران» را نوشته بود که طبع‌آزمایی‌اش در رمان تاریخی مقبول مخاطبان قرار گفت.

مجموعه داستان جدید اشتری پر از نماد و نشانه است. نویسنده سعی دارد نگاهی انتقادی به رابطه روشنفکران و مردم عادی داشته باشد. توجه به «زن» و «مادر» از دیگر ویژگی‌های اثر جدید اشتری است. او کوشیده است تا از این  طریق توجه خوانندگان اثرش را به هویت ایران اسلامی سوق دهد.

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم:

«روزهایم به جنگ‌ و دعوا با فریده شب می‌شد و در همان داد و قال‌ها آتشین‌ترین نطق‌های هنر آوانگارد را از او می‌شنیدم. در خلال بحث هرچه من می‌گفتم می‌گفت «این قرائت تو از مسئله است.» یا اینکه لبخندی مسخره می‌زد و با ژستی متفکرمآب می‌گفت: بازهم قرائت رسمی و حاکمیتی! حتی یک‌بار که به‌شدت سردم بود، گفتم: این بخاری را زیاد کن هوا سرد است.
اخمی کرد و گفت: هوا خوب است. این قرائت تو از سرما است.
پنجره را باز کردم و داد زدم: بیا خودت نگاه کن. سگ آن پایین از سرما می‌لرزد.
خمی به پیشانی‌اش انداخت و جواب داد: آن‌هم قرائت سگ از سرما است.

................ هر روز با کتاب ..............

زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...
من از یک تجربه در داستان‌نویسی به اینجا رسیدم... هنگامی که یک اثر ادبی به دور از بده‌بستان، حسابگری و چشمداشت مادی معرفی شود، می‌تواند فضای به هم ریخته‌ ادبیات را دلپذیرتر و به ارتقا و ارتفاع داستان‌نویسی کمک کند... وقتی از زبان نسل امروز صحبت می‌کنیم مقصود تنها زبانی که با آن می‌نویسیم یا حرف می‌زنیم، نیست. مجموعه‌ای است از رفتار، کردار، کنش‌ها و واکنش‌ها ...