«اومبرتو اکو»، فیلسوف و رمان‌نویس مشهور ایتالیایی، عنوان میهمان افتخاری موزه لوور پاریس در ظرف یک ماه آینده را دریافت کرد.

به گزارش ایبنا به نقل از خبرگزاری فرانسه، اومبرتو اکو که بیش از هر چیز به خاطر رمان قرون وسطایی «نام گل سرخ» که یک فیلم سینمایی هم با اقتباس از آن ساخته شد، شناخته می‌شود، با این عنوان می‌تواند در یک ماه آینده از تمامی برنامه‌های متنوع موزه لوور شامل سمینارها، کنفرانس‌ها، نمایشگاه‌ها و ... به صورت افتخاری استفاده کند.


این برنامه‌ها شامل یک دوره شش هفته‌ای است که با عنوان «فهرست سرگیجه» معرفی شده و از دوم نوامبر شروع می‌شود.

«اکو» در یک گفتگوی مطبوعاتی در پاسخ به این سوال که اگر در جزیره‌ای تنها گرفتار شود دوست دارد چه کتابی را با خودش داشته باشد از دفترچه تلفن یاد کرد زیرا می‌تواند از هر نام آن داستانی اسرارآمیز برای خود بیافریند.


او افزود: فهرست‌های مختلفی وجود دارد از جمله فهرست سوپرمارکت و نیز فهرست شعرا که هر یک می‌تواند سرگیجه‌آور باشد.

وی افزود: یک موزه هم یک فهرست زنده است چون اسامی 10 هزار آدمی که در یک روز از این آثار درخشان بازدید می‌کنند، می‌تواند الهام‌بخش تصورات متنوعی باشد.

اومبرتو اکوی 77 ساله پنجمین چهره‌ای است که کارت افتخاری موزه لوور را پس از «پی‌یر بولز» آهنگساز فرانسوی، «آنسلم کیفر» هنرمند آلمانی، «روبرت بندیتر» وکیل فرانسوی و «تونی موریسون» نویسنده آمریکایی کسب می‌کند.

مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...