«کتاب ناشنوا: مقدمه‌ای بر زبان‌شناسی زبان اشاره‌ی ایرانی و فرهنگ ناشنوا» به همت اردوان گیتی و سارا سیاوشی منتشر شد.

زبان اشاره‌ی ایرانی و فرهنگ ناشنوا سارا سیاوشی اردوان گیتی

به گزارش کتاب نیوز، این کتاب دو گروه مخاطب را مدنظر قرار داده است: گروه اول زبان‌شناسانی که این کتاب را با هدف آشنایی با مفاهیم زبان‌شناختی زبان اشاره‌ی ایرانی مطالعه می‌کنند. گروه دوم افراد غیر زبان‌شناسی که با جامعه‌ی ناشنوا در تماس هستند و برای کسب آگاهی عمیق‌تری درباره‌ی فرهنگ و زبان این جامعه به این کتاب رجوع می‌کنند. در رویکرد فرهنگی-انتقادی نویسندگان کتاب، ناشنوایی یکی از تنوع‌های زیستی حیات اجتماعی انسان در نظر گرفته شده و حفظ و احترام این تنوع زیستی، ارزش اجتماعی و مدنی محسوب شده است.

این اولین کتاب در حوزه‌ی مطالعات ناشنوایی از منظر فرهنگی در ایران است. در مفهوم فرهنگیِ ناشنوایی، کسانی که مشکلات شنوایی اعم از افت شنوایی یا سنگینی گوش در سنین بالا دارند لزوماً عضو جامعه‌ی فرهنگی ناشنوا نیستند؛ زیرا لازمه‌ی عضویت در این فرهنگ دانستن زبان اشاره و استفاده از این زبان به‌عنوان یکی از مهم‌ترین ابزارهای ارتباطی روزمره است.

کتاب ناشنوا به قلم اردوان گیتی و سارا سیاوشی در 236 صفحه و با قیمت 55هزارتومان توسط نشر نویسه منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...