«دیوانسالاری عصر صفوی» [2001,Safavid government institution‬‬] نوشته ویلم فلور [Willem M Floor] با ترجمه حسن زندیه از سوی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه منتشر شد. اطلاعات این پژوهش نشان می‌دهد که تحول عظیمی در ساختار قدرت و دولت صفوی بعد از سال 1009 ـ 1010 قمری به وجود آمده است.

به گزارش ایبنا، «دیوانسالاری عصر صفوی» در سه فصل کلی تدوین شده است. فصل نخست که به بررسی سازمان حکومت مرکزی می‌پردازد، آشکارا مدیون رهربرن، اوبن و سیوری است. با وجود این، اطلاعات جدید بیشتری در مورد صاحب‌منصبان عالی‌رتبه دولت و مقررات وزارت اعظم افزوده شده است.

فصل دوم که به بحث درباره حکومت ایالتی می‌پردازد، هر چند تا حد زیادی از تحلیل‌های قبلی رهربرن پیروی می‌کند، ولی اطلاعات تازه بسیاری به‌ویژه در مورد کارکرد داروغه و وزیر بدان می‌افزاید. هیچ یک از این دو فصل مسائل مالی را مورد بررسی قرار نمی‌دهند، چراکه در کتاب جداگانه‌ای از نویسنده به این موضوع پرداخته شده است.

فصل سوم بیشترین اطلاعات موجود جدید را ارائه می‌دهد. این فصل به بررسی ارتش صفوی، چگونگی تشکیل، کم و کیف اصلاحات و پیامدهای آن می‌پردازد. این بحث به سازماندهی واحد مختلف نظامی محدود نشده است، بلکه به تشریح کاربرد جنگ‌افزار، فنون و شیوه‌های جنگی و چگونگی پیروزی در جنگ‌ها و محاصره‌ها نیز می‌پردازد. در همه فصول در مواردی که مطالب کافی به این منظور وجود داشته، فهرستی از صاحب‌منصبان شناخته‌شده به متن الحاق شده است.

در نهایت این پژوهش نشان می‌دهد که تحول عظیمی در ساختار قدرت و دولت صفوی بعد از سال 1009 ـ 1010 قمری به وجود آمد. وقتی که قبایل قزلباش مجبور بودند قدرت خود را با گروه نورسته، غلامان شاهی یا غلامان که با خواجگان ادغام شدند، تقسیم کنند، این تجزیه قدرت، توانمندی اجرایی شاه را استحکام بخشید؛ اما سرانجام دولت را به دلیل فقدان دولتمردان قوی و کارآمد که کشور را رهبری کنند، فلج کرد. فقدان اصول راهنما یا ایدئولوژی مزید بر علت شد و سرانجام منجر به سقوط سلسله صفوی شد.

برخی از تاریخ‌پژوهان بر این باورند که هر سال از سوی مترجمان کتاب‌های بسیاری در حوزه تاریخ، به زبان فارسی برگردان شده است. ترجمه آثار تاریخی بیش از سایر علوم و دانش‌ها صورت می‌پذیرد و به احتمال این امر ناشی از تصور برخی مترجمان است که ترجمه این‌گونه مطالب را راحت‌تر، بی دردسر و غیرفنی‌تر می‌پندارند؛ از همین منظر بسیار کسانی که خود متخصص و فرهیخته رشته تاریخ نیستند، گاه بی‌محابا دست به چنین امر خطیری می‌زنند و مشکلات بسیاری را بر حیثیت حرفه‌ای خود، مولف کتاب و نیز برای خوانندگان فراهم می‌کنند. تصور مذکور اگر چه ممکن است در مورد روایات تاریخی و سرگذشت تاحدی درست باشد؛ ولی ورود به عرصه‌های فنی مطالعات تاریخی مانند کم و کیف نظامات دیوانسالاری به هیچ عنوان صادق نیست.

بر اهل فن و پژوهندگان رشته تاریخ پوشیده نیست که مطالعه و فهم نظام و ساختار دیوان‌سالاری هر دوره‌ای، به ویژه سازمان اداری عصر تقریبی 250 ساله صفوی، امری مشکل و نیازمند دانش کافی در این زمینه است و بدون تجهیز به این تخصص لازم، ترجمه کتاب در این حوزه ره سپردن به ناکجاآباد است. یکی از این دست کتبی که در سال‌های اخیر ترجمه شده و متاسفانه مترجم ورود و وقوف کافی به متون تاریخی و دیوانی دوره صفوی را نداشته، کتاب دیوان و قشون در عصر صفوی است که اشکالات متعدد شکلی و محتوایی در ترجمه آن راه یافته است.

«دیوانسالاری عصر صفوی» [2001,Safavid government institution‬‬] نوشته ویلم فلور [Willem M Floor] با ترجمه حسن زندیه

تمایل به نگارش تاریخ ایران و نیز دیگر مناطق جغرافیایی، به جای فراهم‌آوری مبنای محکم برای درک نهادها و کارکردهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی بنیادی، تغییرات درونی آنها و چگونگی عملکرد این نظام‌ها، به ایجاد بینش‌های جدید و تعاملات نظری در راستای گفتمان به اصطلاح عقلانی می‌انجامد. در واقع این بینش‌های جدید ممکن است مطلوب و مبتکرانه باشد؛ اما اغلب خواننده به حال خود واگذار شده تا حدس بزند که اجزای ساختمان اجتماعی از چه مواد و مصالحی ساخته می‌شوند و آیا عوامل و سازمان‌های یادشده در دوره سلطنت شاهان یا محدوده‌های زمانی مختلف، دقیقاً همسان هستند؟

اجبار محققان به گسترش دامنه تجزیه و تحلیل و خودداری از رویکردهای سطحی، همانند رویه‌ای که در این کتاب اخذ شده، منجر به ایجاد اشتیاق وافر همراه با بینش‌های جدید و مطالعات تطبیقی در آنها می‌شود که ممکن است تجزیه و تحلیل‌هایی را به وجود آورد که اگر از منظر چارچوب زمانی تاریخی طولانی‌تر نگریسته شود، قابل قبول نبوده و مستلزم تفاوت‌های جزئی بیشتر می‌باشد که در بیشتر مواقع صراحتاً اشتباه هستند.

بنابراین در این پژوهش به‌کارگیری اصطلاحات فنی ایرانی اجتناب‌ناپذیر است؛ زیرا واقعیت این است که وقتی به سراغ جزئیات رفته می‌شود، کار مشکل‌تر از آن است که تصور می‌شود. این امر قطعاً به نویسنده کمک می‌کند تا از طریق این مطالعات تطبیقی نشان دهد که او می‌داند درباره چه موضوعی می‌نویسد و تصور نمی‌کند که خوانندگان واقعاً می‌دانند که برای مثال یک وکیل، وزیر یا یک داروغه در دوره صفوی چه مناصبی هستند. در واقع آنها نمی‌دانند؛ زیرا شناخت ما نسبت به این عناوین دیوانی بسیار ناقص است.

بخشی از حجم این کتاب، نتیجه این واقعیت است که از زمان اولین تلاش جدی مینورسکی برای طرح این موضوع در سال 1362 قمری بسیاری از متون فارسی و نیز منابع آرشیوی اروپایی در دسترس قرار گرفته‌اند که هر دو اطلاعات بسیار جدیدی ارائه می‌کنند. همچنین پژوهش پیشگامانه تحلیلی دیگری توسط کلاوس رهربرن، انجام پژوهش مهم ژان اوبن کمتر قابل حصول بوده است. بنابراین فقط پژوهش‌های متعدد راجرسیوری می‌تواند خواننده انگلیسی‌زبان را نسبت به سازمان‌های دولت صفوی رهنمون شود. این پژوهش درباره سازمان حکومت صفوی مطالب و تجزیه و تحلیل‌های آنان را در اختیار خواننده قرار می‌دهد. بنابراین روشن است که این اثر خیلی به آثار پژوهشی محققان پیشین متکی است؛ هرچند بیشتر مبتنی بر تحلیل‌های آنهاست و در صورت لزوم اشتباهات‌شان را تصحیح می‌کند.

کتاب «دیوانسالاری عصر صفوی» در 548 صفحه، شمارگان 300 نسخه و بهای 61 هزار تومان از سوی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...