به گزارش ایسنا، کتاب «هویت: مطالبه کرامت و سیاست ناخشنودی» [Identity: the demand for dignity and the politics of resentment] نوشته فرانسیس فوکویاما [Francis Fukuyama] با ترجمه هانیه رجبی و مهدی موسوی در ۲۵۹ صفحه با شمارگان ۱۰۰۰ نسخه و قیمت ۳۹ هزار تومان در بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه منتشر شده است.

هویت: مطالبه کرامت و سیاست ناخشنودی» [Identity: the demand for dignity and the politics of resentment] فرانسیس فوکویاما [Francis Fukuyama]

فرانسیس فوکویاما (متولد ۱۹۵۲) فیلسوف آمریکایی، متخصص اقتصاد سیاسی و رئیس گروه توسعه اقتصادی بین‌المللی مدرسه مطالعات پیشرفته بین‌المللی پال ایچ. نیتس دانشگاه جانز هاپکینز است. معروف‌ترین کتاب او «پایان تاریخ و آخرین انسان» است که نظریه مشهور «پایان تاریخ» خود را در آن شرح داده است.

در بخش‌هایی از مقدمه کتاب «هویت» می‌خوانیم: این کتاب هنگامی نوشته شد که ترامپ هنوز به عنوان رئیس‌جمهور در نوامبر ۲۰۱۶ انتخاب نشده بود. من نیز مانند بسیاری از آمریکایی‌ها از نتیجه شگفت‌زده  و از پیامدهای آن برای ایالات متحده و جهان نگران شدم.

پیش از انتخاب ترامپ، نوشته بودم که نهادهای آمریکایی در حال فروپاشی‌اند و چنان در ساختاری سفت و سخت اسیر گشته‌اند که دیگر قادر به اصلاح خود نیستند. ترامپ خودش هم محصول و یکی از عوامل فروپاشی به حساب می‌آمد. وعده انتخاباتی‌اش این بود که به عنوان یک غریبه تازه‌وارد در عرصه سیاست، از اختیارات مردمی خود برای به لرزه درآوردن پایه‌های سیستم فعلی  استفاده کند و دوباره آن را به همان حالت کاربردی قبلی بازگرداند.

آمریکایی‌ها از بن‌بست حزبی خسته شده بودند و سودای رهبری قوی داشتند. کسی که بار دیگر می‌توانست کشور را متحد کند و ناقض آنچه باشد که بدان وتوکراسی می‌گوییم. مسئله ترامپ دو وجه داشت، سیاست و شخصیت. ملی‌گرایی اقتصادی او احتمالا اوضاع را بیش از آن‌که برای حوزه‌های انتخاباتی حامی‌اش بهتر کند، بدتر می‌کرد، آن‌هم در حالی که ترجیح آشکارای هم‌پیمانی با قدرتمندان اقتدارگرا بر متحدان دموکراتیک، وعده بی‌ثباتی در کل نظام بین‌المللی را می‌دهد. از جنبه شخصیت نیز به سختی می‌توان فردی با صلاحیت کمتر را برای تکیه بر منصب ریاست‌جمهوری ایالات متحده تصور کرد. تمرکز اصلی ترامپ در تمام دوران حرفه‌ای‌اش بر خودتریجی استوار بوده و هیچ‌گاه نیز با دور زدن افراد با قوانینی که به هر شکلی بر سر راهش قرار داشتند، مشکلی نداشته است.

ترامپ با در پیش گرفتن آنچه ملی‌گرایی پوپولیستی می‌نامندش، به عرصه سیاست بین‌المللی گرایش بیشتری نشان داده است. رهبران پوپولیست برای تحکیم قدرت به دنبال مشروعیت اعطاشده توسط انتخابات دموکراتیک هستند. آن‌ها ادعا می‌کنند «مردم»ی که اغلب از نقطه‌نظر اقلیتی بخش عظیمی از جمعیت را شامل نمی‌شود، ارتباط بی‌واسطه و کاریزماتیکی دارند. علاقه‌ای به نهادهای اجتماعی ندارند و به دنبال تضعیف نظارت و توازن قوا هستند که قدرت شخصی رهبر را در یک لیبرال دموکراسی مدرن محدود می‌کنند.

در این کتاب اما به موضوعاتی بازگشتم که در سال ۱۹۹۲ جست‌وجو در معنایشان را آغاز کرده بوم و از آن زمان تاکنون، به تعدد درباره آن‌ها مطالبی نوشته‌ام: تیموس، میل به بازشناسی، هویت، مهاجرت، ملی‌گرایی، مذهب و فرهنگ.

میل به بازشناسی هویت فردی، یک ایده بنیادی است که بیشتر رخدادهای حال حاضر سیاست جهانی را به هم مرتبط می‌کند. این امر تنها به مطالعات سیاست‌های هویت در محیط دانشگاهی یا به ملی‌گرایی سفیدپوستی- که از دل آن برآمده است - منحصر نمی‌شود، بلکه مرزهای آن تا پدیده‌هایی مانند اوج‌گیری ناگهانی ملی‌گرایی کلاسیک و اسلام سیاسی گسترده می‌شود. استدلال من این است که بیشتر مواردی که به عنوان محرک اقتصادی در نظر گرفته می‌شوند، در حقیقت ریشه در گرایش به بازشناسی دارند و بنابراین نباید تنها به مفهوم اقتصادی آن بسنده کرد. این امر پیامد مستقیم چگونگی برخورد ما با پوپولیسم عصر حاضر است.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...