ژرژ سیمنون

28 اسفند 1384

ژرژ-سیمنون

در شهر لیژ، در بلژیک زاده شد و فعالیت ادبی را از روزنامه‌نگاری در این شهر آغاز کرد. هوای تیره شهر زادگاهش در او تمایلی به فضای مه‌آلود، غمناک و غم‌افزا به وجود آورده که از میان آن شخصیتهای داستانهای گوناگونش برخاسته‌اند. سیمنون چند سال در امریکا به‌سر برد، سپس در فرانسه اقامت گزید و با نامهای مستعار به نشر رمانهای عامه‌پسند و کارآگاهی پرداخت که نزد عامه مردم، خاصه طبقه کارآگاهان و پلیس جنایی محبوبیت فراوان به دست آورد و سیمنون را به ثروت و شهرت رساند.

ژرژ سیمنون، Simenon, Georges داستان‌نویس فرانسوی (1903-1989) در شهر لیژ Liege، در بلژیک زاده شد و فعالیت ادبی را از روزنامه‌نگاری در این شهر آغاز کرد. هوای تیره شهر زادگاهش در او تمایلی به فضای مه‌آلود، غمناک و غم‌افزا به وجود آورده که از میان آن شخصیتهای داستانهای گوناگونش برخاسته‌اند. سیمنون چند سال در امریکا به‌سر برد، سپس در فرانسه اقامت گزید و با نامهای مستعار به نشر رمانهای عامه‌پسند و کارآگاهی پرداخت که نزد عامه مردم، خاصه طبقه کارآگاهان و پلیس جنایی محبوبیت فراوان به دست آورد و سیمنون را به ثروت و شهرت رساند. در 1931 داستان شادروان آقای گاله Monsieur Gallet decede را منتشر و در آن شخصیت کارآگاه مگره Maigret را خلق کرد که در عالم داستانی شخصیتی جهانی یافت. پس از آن سیمنون پیاپی داستانهای خود را منتشر می‌کرد، از آن جمله است: خانه کانال La Maison du canal (1933)، دختر خانمهای کونکارنو Les Demoiselles de Concarneau (1936)، مردی که عبور قطارها را می‌نگریست L’Homme qui regardait passer les trains (1938)، ناشناسان در خانه Les Inconnus dans la maison (1940)، تحقیقات تازه مگره Les Nouvelles enquetes de Maigret (1944)، برف کثیف بود La Neige etait sale (1947)، کرکره‌های سبز Les Volets verts (1950)، به هنگام بدبختی En cas de malheur (1956) و رمانهای دیگر که تعداد آنها به صد و پنجاه می‌رسد.

هنر داستان‌نویسی سیمنون از لحاظ ارزش انسانی در درجه‌ای بالاتر از حد معمول رمانهای کارآگاهی و جنایی قرار دارد. سیمنون در خلق محیط مناسب و گروههای خاص بشری و قهرمانانی که از خصوصیتهای روحی غیرعادی برخوردارند، استادی کامل دارد. شخصیتهای داستانهای سیمنون طوری ساخته شده‌اند که همه برحسب عواطف و صفات روحی خود رفتار می‌کنند، بی‌آنکه خود نویسنده در ورای چهره آنان پنهان باشد و راهنمائیشان کند. سیمنون داستانهای جنایی را با حوادثی واقعی می‌آمیزد و در لفاف اسراری از زندگی آدمی که رنگی شاعرانه دارد، می‌پیچد. شخصیت تزلزل‌ناپذیر کارآگاه مگره در کشف جرائم و جنایتها بیشتر به الهامات و هوش و زیرکی خود او بستگی می‌یابد تا به روشهای علمی. داستانهای سیمنون علاوه بر دسیسه‌ها از تجزیه و تحلیل روانی دقیق برخوردار است و از پرخواننده‌ترین آثار جنایی به شمار می‌آید که به غالب زبانها ترجمه و از بیشتر آنها فیلم سینمایی ساخته شده است.

ترجمه به فارسی: شبی درچهارراه- کارآگاه در کاباره- تبهکاری در دام- بیگانگان در خانه.

زهرا خانلری – فرهنگ ادبیات جهان - خوارزمی  معرفی کتاب نقد کتاب خرید کتاب دانلود کتاب زندگی نامه بیوگرافی

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...