رمان «مرگ خنده‌دار، عشق ناتمام»[Me and Earl and the dying girl] نوشته جس اندروز[Jesse Andrews] با ترجمه بهاره قاسم‌پور توسط نشر خزه منتشر و راهی بازار نشر شد.

به گزارش مهر، داستان این‌رمان درباره دو پسر است که یکی قلدر و بی‌ادب و دیگری خجالتی و دست‌وپا چلفتی است. هردو پسر در فیلمسازی بی‌استعداد هستند و تلاش می‌کنند درباره‌ دختری که مبتلا به سرطان است، فیلم بسازند تا به او روحیه بدهند. نتیجه‌ کار هم از پیش پیداست: فاجعه!

جس اندروز، نویسنده کتاب تا زمانی که داستان به مقطع ساخته‌شدن فیلم برسد، همه‌چیز را با طنز خود به شوخی می‌گیرد؛ از عمیق‌ترین مفاهیم انسانی مثل مرگ و عشق و رفاقت، تا فیلمسازان بزرگی مثل ورنر هرتسوک و کوروساوا و استیون اسپیلبرگ!

بر اساس این‌رمان، در سال ۲۰۱۵ فیلمی به کارگردانی آلفونسو گومز ریون و بازی توماس مان و اولیویا کوک ساخته شد که علاوه بر اقبال و استقبال مخاطبان، جایزه‌ بزرگ هیئت داوران و همچنین جایزه تماشاگران را در جشنواره‌ فیلم ساندنس از آن خود کرد.

نکته‌ای که درباره این‌کتاب وجود دارد، این است که طنز تند و تیز اندروز فقط خواننده را به خنده نمی‌اندازد، بلکه او را به تأمل و تعمق درباره‌ مفاهیم انسانی وا می‌دارد.

این‌کتاب با ۲۴۸ صفحه و قیمت ۳۵ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...