رمان «هیاهوی کوهسار» نوشته فریبا منتظرظهور منتشر شد. نویسنده در این رمان مانند مجموعه داستانش به مناسبات خانوادگی و نقد روابط در خانواده ایرانی در قالب جهان زنانه داستانش پرداخته و این بار به این مناسبات در حال و هوای دهه 50 نظر داشته است.

هیاهوی کوهسار فریبا منتظرظهور

به گزارش ایبنا،‌ قهرمان اصلی این کتاب «بهار» نام دارد که در پی کشف راز مرگ مادرش به دنیای گذشته و تاریخ نقب می‌زند.
نویسنده در این اثر مسایل زنان را با نگاهی تاریخی دنبال کرده است و لحن صمیمی زبان داستانی‌اش همراه با دنیای سرشار از سوال قهرمان داستان که از فلسفه زنانه خالی نمی‌شود، از ویژگی‌های است که در «هرازگاهی بنشین»، نخستین مجموعه داستان وی نیز دیده شده است.

در بخشی از این رمان می‌خوانیم: «دو اتاق رو به دریا گرفته‌ایم. قرار گذاشته‌ایم برویم جنگل. سرهنگ تفرشی و زنش گیتی بساط کباب را می‌آورند و ما هم میوه و شیرینی و آجیل را..
به راه‌مان ادامه می‌دهیم. از خساست تفرشی می‌گوید. اگر ساکت باشد صدای پرنده‌ها را می‌شود شنید، ‌اما یک بند حرف می‌زند. نیم ساعتی راه می‌رویم. فکری به ذهنم می‌رسد. پیش از این سرهنگ تفرشی گفته بود گیتی ترسوست و چند خاطره هم تعریف کرده بود..»

طراحی جلد این کتاب کار مشترک محمد دیانی و منصوره کاظمی است و الاهه دهنوی آن را ویرایش کرده است.
«هیاهوی کوهسار»، با شمارگان هزار و 100 نسخه در 176 صفحه و قیمت چهار هزار و 500 تومان از سوی انتشارات مروارید به چاپ رسید.

«آنیش» نیز رمان دیگر منتظرظهور است که هم اکنون مراحل انتشار را در انتشارات مروارید سپری می‌کند. به گفته این نویسنده این داستان نیز نگاهی فلسفی به زندگی افکنده است و اشاره دارد به این موضوع که مشکلات می‌توانند در همه جا وجود داشته باشند و انسان‌ها می‌توانند در هر موقعیتی تغییر کنند.

«هراز گاهی بنشین» نخستین مجموعه داستان منتظرظهور  سال 88 از سوی انتشارات مروارید به بازار کتاب راه یافت.

................ هر روز با کتاب ..............

زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...
من از یک تجربه در داستان‌نویسی به اینجا رسیدم... هنگامی که یک اثر ادبی به دور از بده‌بستان، حسابگری و چشمداشت مادی معرفی شود، می‌تواند فضای به هم ریخته‌ ادبیات را دلپذیرتر و به ارتقا و ارتفاع داستان‌نویسی کمک کند... وقتی از زبان نسل امروز صحبت می‌کنیم مقصود تنها زبانی که با آن می‌نویسیم یا حرف می‌زنیم، نیست. مجموعه‌ای است از رفتار، کردار، کنش‌ها و واکنش‌ها ...