محمد‌رضا کاتب در نخستین روزهای زمستانی، رمانی در حال هوای سبکی آثار قبلی‌اش و با موضوعی تازه را روانه بازار کرده است. این داستان که با بهره‌گیری از تخیل و ادراکاتی خاص، از زبان راوی اول شخص بیان می‌شود، «آفتاب‌پرست نازنین» نام دارد و اولین صحنه آن، توصیف فضایی تاریک است.

 به گزارش ایبنا، کاتب در نگارش این رمان، زبانی ساده و در عین حال روایت‌گر را به کار برده و از توصیف دقیق صحنه‌ها و فضاهای داستانی از نگاه راوی، که موقعیت و مکانی غیر‌متعارف را می‌بیند، غافل نمانده است.
 
ابتدای این رمان، با شرح حالی از آشفتگی راوی مواجه می‌شویم و با توصیفاتی از عمیق‌ترین حالات روحی یک انسان، ‌ادراکی تاثیر‌گذار را از یک تجربه و شگفتی احساس آن درمی‌یابیم.

کاتب در این اثر نشان داده که همچنان دنباله‌رو کارهای قبلی خود است و به لحاظ فرمی از اختصاصات تکنیکی چندان متفاوتی استفاده نکرده است.

«آفتاب‌پرست نازنین» داستان زندگی دختری است که میان سختی‌ها و دردهای فراوانی محصور شده و نمی‌تواند خود را از بسیاری از مشکلات زندگی برهاند. دخترک علت تمام بدبختی‌ها را مادرش می‌داند و به دلیل تنفری که از او دارد، هرگز نمی‌خواهد او را ببخشد؛ مادری که در حال مرگ است و آرزو دارد به دخترش نزدیک شود، ولی دختر مادرش را مقصر مرگ پدر و تنهایی بزرگی که او را احاطه کرده است، می‌داند.

 این رمان این‌گونه آغاز شده:
«چشم که باز کردم همه چیز تاریک و تو هم بود و حتما جایی افتاده بودم روی زمین، چون چیزهایی تاریک از بین تاریکیهای بالای سرم می گذشتند. شاید هر کدام از آنها کسی، چیزی یا اتفاقی بودند:بیخود نبود شبها آن طوری از خواب می پریدم و بی آنکه بخواهم آن همه زل می زدم به روبه رویم که تاریکی بود.»

«آفتاب‌پرست نازنین»، نوشته محمد‌رضا کاتب، به شمارگان 2200 نسخه از سوی انتشارات هیلا و ققنوس منتشر شده است.

این کتاب 285 صفحه‌ای با قیمت 5500 تومان در بازار نشر ارایه می‌شود.

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...