عصر دوشنبه 26 آبان ماه، جلسه‌ی نقد و بررسی _ یا بهتر است بگوییم جلسه‌ی "معرفی و رونمایی" _ مجموعه 9 جلد از کتاب‌های "عماد افروغ" به مناسبت هفته‌ی کتاب و با مشارکت انتشارات سوره مهر و پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، برگزار ‌شد.
افروغ که متولد 1336 شیراز است؛ دکترای جامعه‌شناسی خود را از دانشگاه تربیت مدرس دریافت کرده است. او در این نشست پیرامون هر کدام از این 9 کتاب مطالبی عنوان کرد که در ادامه گزیده‌ای از این نظرات را خواهید خواند.

عماد افروغ
هویت ایرانی و حقوق فرهنگی
افروغ درباره‌ی کتاب «هویت ایرانی و حقوق فرهنگی» گفت: این کتاب حاصل یک تحقیقات چند ساله است و هنوز هم من معتقدم این تحقیق ادامه دارد و من آن را ناتمام فرض نکرده‌ام.
نویسنده «هویت ایرانی» ادامه داد: در ابتدای کتاب شعری آورده‌ام که فکر می‌کنم بیانگر هویت ایرانی باشد.
گر عشق نبودی و غم عشق نبودی
چندین سخن نغز که گفتی که شنودی
گر باد نبودی که سر زلف ربودی
رخساره‌‌ی معشوق به عاشق که نمودی

وی ضمن اشاره به درونمایه‌ کتاب اظهار داشت: این کتاب دو بحث اصلی دارد. یکی «هویت ایرانی» و دوم «حقوق فرهنگی». مفهوم «هویت تاریخی» یک جامعه و عناصر مقوم آن در طول تاریخ؛ می‌تواند کارایی ویژه‌‌ی بسیاری داشته باشد. در سطح اجتماعی یا زیست جهان می‌تواند خاستگاه حس تعلق، اعتماد و آرامش و به اصطلاح امنیت وجودی افراد باشد و در سطح اقتصادی می‌تواند مبدا توجه به توسعه فرهنگی پایدار درون‌زا و در سطح سیاسی مبنای یک نظام سیاسی مشروع یا مقتدر باشد.

افروغ افزود: مقوله‌ی‌ حقوق فرهنگی ناظر به این نکته اساسی است که مفهوم حق را نباید صرفا در عرصه‌های فردی و آزادی‌های اساسی، مدنی و سیاسی جستجو کرد و وظایف دولت را نیز نباید محصور در حقوق دانست. بلکه به دلیل وجه اجتماعی حیات انسانی و به عبارتی هستی اجتماعی انسان‌ها، وظایف دولت که خود تجلی یک حق اجتماعی، سیاسی است؛ شامل حقوق گسترده‌تر فرهنگی نیز هست.

نویسنده کتاب درباره فصول کتاب در پایان گفت: این کتاب فصولی دارد که عمده‌ترین آن «هویت‌ایرانی و حق فرهنگی»، «بحث‌هایی پیرامون فرهنگ و سیاست»، «جوان و هویت»، «مبانی تبادل فرهنگی و مدیریت فرهنگی و چالش‌های فرهنگی» به علاوه‌ی آسیب‌شناسی فرهنگی است.



انقلاب اسلامی و مبانی بازتولید آن
به گزارش فارس عماد افروغ درباره‌ی کتاب «انقلاب اسلامی و مبانی بازتولید آن» گفت: من برای هرکدام از این کتاب‌ها از دیوان شمس و دیوان حافظ اشعاری انتخاب کرده‌ام. در خصوص این کتاب شعری از مولانا انتخاب کرده‌ام با این مطلع:
ای عاشقان ای عاشقان پیمانه را گم کرده‌ام
زان می که در پیمانه‌ها اندر نگنجد خورده‌ام

وی ادامه داد: اگر واقعا درک صحیحی از ابعاد نرم افزارانه‌ی انقلاب اسلامی داشته باشیم و غفلت نکنیم از مبانی فلسفی و عرفانی او و پیام خداگرایی او در ساحت معرفت و خردورزی، فکر می‌کنم می‌توانیم انقلاب اسلامی را به مصداق این شعر مولانا بدانیم و شعری که از حافظ انتخاب کرده‌ایم اینگونه است.
دامن دوست به صد خون دل افتاد به دست
به فسوسی که کند خصم رها نتوان کرد

وی به نمونه‌هایی از کتاب اشاره کرد و گفت: درست است که جمهوری اسلامی در مخالفت مبنایی با جدایی دین و اخلاق از سیاست یا به عبارتی «سکولاریسم» شکل گرفته و منادی پیوند دین و اخلاق با سیاست است؛ اما خطری که برخواسته از آرمان‌های متعالی و زمینه‌های مستعد فرهنگی و تاریخی ما را تهدید می‌کند؛ سیاسی شدن دین و اخلاق ابزارگرایی دینی و یا به عبارتی «ماکیاولیسم» مذهبی است.

او در ادامه به خصوصیات کتاب اشاره کرد و اظهار داشت: آسیب‌شناسی انقلاب اسلامی یکی از مواردی است که به شکل یک فصل در کتاب درآمده است.
«ماهیت، ضرورت و ارکان نقد در جمهوری اسلامی»، «تبیین فلسفی انقلاب اسلامی بر اساس حکمت متعالیه» از دیگر خصوصیات این کتاب هستند. «ربط دو گفتمان مشروطه و انقلاب اسلامی» به اضافه «خودآگاهی تاریخی» و «مشروعیت در نگرش حضرت امام(ره)»، «معناداری مردمسالاری دینی»، «آزادی در اندیشه سیاسی امام (ره)»، «دموکراسی در اندیشه سیاسی امام (ره)»، «انقلاب اسلامی رنسانسی دیگر» از فصول این کتاب هستند.


ما و جهانی شدن
افروغ درباره‌ی این اثر گفت: مفهوم جهانی شدن یا جهانی سازی و بررسی هستی شناختی و امکان و نوع جهانی شدن حقیقی و مصطلح به اضافه بررسی قلمرو و گستره فرصت‌ها و تهدید‌های جهانی سازی از مباحثی است که در این کتاب مورد بررسی قرار گرفته شده است.

نویسنده کتاب در ادامه افزود: به نظر می‌رسد از نظر مفهوم انتخاب واژه‌ای «جهانی سازی» مبانی نظری، مؤلفه‌ها، رویکرد انتقادی و ابعاد ارزشی و هنجاری خود را فریاد می‌زند. اما واژه‌ جهانی شدن می‌کوشد تا ابعاد هنجاری، احساسی و ارادی خود را مخفی کند و خود را به مثابه‌ی واقعیتی صرف و اجتناب‌ناپذیر نمایان سازد و در واقع تحلیل کند.

دکتر افروغ ادامه داد: به نظر می‌رسد وقت آن رسیده باشد که تنها به آن ابعاد از جهانی شدن یا جهانی‌سازی بسنده کنیم که با واقعیات انطباق دارد. البته بدون غفلت از نگرش انتقادی و نقش اراده‌های انسانی. برای مثال به جای استفاده از واژه عام «جهانی شدن» یا «جهانی سازی» بگوییم «جهانی سازی ارتباطات» «جهانی سازی الگوی مصرف». به طور قطع برخورد فروتنانه‌، امکان توجه به فرصت‌ها و امکانات جهانی‌سازی از قبیل فرصت مفهومی نگاه جزئی به پدیده‌ها و فرصت‌ ابزاری تکنولوژی ارتباطات و اطلاعات را برای جوامع مختلف بدون غفلت از نگاه جامعه به آن و آسیب‌ها و تهدیدات آن فراهم می‌کند.


مناقشه حق و مصلحت و بن‌بست دانشجویی
نویسنده کتاب «مناقشه حق و مصلحت و بن‌بست دانشجویی» گفت: مناقشه حق و مصلحت و نسب آن با چالش‌های مربوط به جنبش دانشجویی و ضرورت حل این مناقشه به منظور آزاد‌سازی فکری و ایدوئولوژیک جنبش دانشجویی از دولتی شدن و ابزارهای هژمونیک و استیلای فرهنگی اصحاب قدرت از مباحث مطروحه در این کتاب است.

افروغ افزود: آیا این امکان وجود ندارد که ارزش‌های غایی فدای انگیزه‌های قدرت‌طلبی شوند و یا بالاتر قدرت سیاسی و یا حتی قدرت اقتصادی محور تعیین ارزش‌ها و حق و باطل شوند؟
وی ادامه داد: چه کسانی باید مراقب باشند تا اتفاقات ناگوار به اشکال مختلف روی ندهد، نه ارزش‌های اخلاقی فرهنگی بنیادین ما خرج ارزش‌های ابزاری و واسطه‌ی قدرت و اقتصاد شوند و نه برداشت‌های سطحی، جمهورگرایی به ظاهر و تفکرات قشری و رفتار گرایی صرف مانع از نقادی‌ها و رفتارهای اعتراض‌آمیز حقیقت‌گرایان شود.


محتواگرایی و تولید علم
عماد افروغ گفت: ما قابلیت‌های نظری و مفهومی خود را به رخ غرب می‌کشیم اما غرب را مرجع داوری تلاش‌های خود قرار می‌دهیم.

وی ادامه داد: ناموزونی و گسست در عناصر نظام اجتماعی، اهداف و وسایل بود و نبود و مبنا و نما کاملا مشهود است. در سطح هستی‌شناسی مباحثی مطرح می‌کنیم و از حکمت متعالیه و انقلاب صدرایی و جامعه‌ای با فرهنگ و نیازهای خاص سخن می‌گوییم؛ اما در فعالیت‌های علمی و تجربی خود از امثال «بیکن»، «حلقه وین» و در بهترین حالت از «پوپر» تبعیت می‌کنیم.
نویسنده کتاب افزود: از مقابله و مصاف نرم‌افزاری با غرب سخن می‌گوییم و قابلیت‌های نظری و مفهومی و معنوی و تاریخی و دینی خود را به رخ می‌کشیم؛ اما غرب را مرجع داوری تلاش‌های علمی خود قرار می‌دهیم. این مصیبتی است که امروزه به جان ما افتاده است.

وی ادامه داد: مفهوم ‌علم و مبانی نرم‌افزاری آن در قالب فلسفه علم، جامعه‌شناسی علم، مبانی متافیزیکی و نسبت آن با فرهنگ و جامعه و سوال‌هایی مربوط به دانشگاه اسلامی و جامعه‌شناسی دینی و چالش‌های مربوط به وحدت حوزه و دانشگاه و آسیب‌شناسی دانشگاه از دیگر مباحثی است که در این کتاب مورد بررسی قرار گرفته است.


گفتگو ابزار یا گفتمان
افروغ درباره‌ی کتاب گفت: پرداختن به سؤال گفتگو به مثابه ابزار یا گفتمان و بررسی مبانی هستی‌شناختی گفتگوی تمدن‌ها و چالش‌های آن و اشاره به ضرورت گفتگوی میان دینی و بین دینی از جمله مباحثی است که در این کتاب مورد بحث قرار می‌گیرد.

این نویسنده ادامه داد: به دلیل مبانی ذات‌گرایانه و حقیقت‌گرایانه انقلاب اسلامی باید از نگاه نسبی گرایانه‌ی‌ گفتمانی و ناشی از عقل مفاهمه‌ای «هابر ماسی» به گفتگو و در نتیجه حقیقت برخیزیم و بیشتر به آن به مثابه‌ی یک ابزار مفاهمه نگاه کنیم. نفی ازلی و ابدی بودن حقیقت و آن را ناشی از عقل مفاهمه‌ای دانستن، چندان سنخیتی با مبانی و اصول اسلامی و لایه‌های آن ندارد. به هر حال با توجه به شرایط کنونی جهان، قابلیت‌های نهفته در انقلاب اسلامی و لایه‌های تودرتوی آن و ملزومات نظری و فلسفی گفتگو، ضروری است که در نگاه خود به جهان تغییراتی اساسی به وجود آوریم و ضمن وقوف بر ضرورت گفتگو به ویژه گفتگوی بین ادیان، قابلیت‌های‌مان را به رخ کشیده و در معرض داوری قرار دهیم.

این نویسنده افزود: اصرار بر جمهورگرایی و ظاهرگرایی در دین و بی‌توجهی به لایه‌های عمیق دین به ویژه توصیه‌گرایی به عنوان پیام اصلی ادیان که مابقی لایه‌ها و اصول و فروع به آن راجع‌اند؛ مانع عمده‌‌ی گفتگوی بین دینی و عدم فهم صحیح از شرایط ویژه و پیچیده‌ی‌ ضرورت این گفتگو است.

افروغ ادامه داد: این ضرورت در گفتگوی میان دینی یعنی فرق و مذاهب اسلامی دو چندان می‌شود. بی‌توجهی یا کم توجهی به اختلافات و تمایزات منسکی بین مذاهب اسلامی و توجه به تمایزات مبنایی، دوشادوش توجه به موارد اسلامی مشترک، باعث می‌شود تا اختلاف از سطح عوام و توده‌ها به سطح عالمان انتقال یابد که طبعاً ثمره‌ای جز گفتگو نخواهید داشت.


حقوق شهروندی و عدالت
عماد افروغ درباره‌ی کتاب «حقوق شهروندی و عدالت» گفت: در پایان این کتاب جدولی ترسیم شده که ما حدود دو سال درگیر تنظیم آن بودیم. در این جدول «حقوق فردی»، «حقوق مدنی و سیاسی»، «حقوق گروه‌ها و جامعه» را آوردیم.

نویسنده کتاب ادامه داد: بدون تردید ارجاع گاه و بی‌گاه ضمنی و غیر مستقیم و حتی در شرایطی صریح و مستقیم به مفهومی که با سرشت انسانی و حیات اجتماعی گره خورده است؛ محدود به برهه‌ای خاص از تاریخ نیست.
مؤلف «حقوق شهروندی» تاکید کرد: تمام شورش‌ها، حرکات فردی و جمعی در قالب‌های مختلف ترجمانی از اعتراض نسبت به تضییع حقوق انسانی در چارچوب آرمان‌ها و اهداف خاص است.

عماد افروغ درباره‌ی بحث‌های گسترده این کتاب پیرامون حقوق شهروندی گفت: بحث‌های این کتاب عمدتا حقوق شهروندی است، یعنی اصلا حقوق شهروندی به چه معناست، مفهوم آزادی و نظریه‌های آزادی مطبوعات، جامعه مدنی و هویت آن در ایران، حزب و مصداق آن در جامعه مدنی، خرده فرهنگ‌ها، مشارکت و وفاق ملی، اتحاد ملی و انسجام اسلامی و دو دیدگاه و بحث هم در مورد عدالت است.

وی در پایان گفت: حقوق شهروندی در ابعاد فردی و اجتماعی و طرح مفاهیمی از قبیل آزادی، جامعه مدنی، وفاق، عدالت، تحزب و ارزیابی موانع پیش ‌روی حقوق و سیاست‌های پیشنهادی، از مباحثی است که در این کتاب مورد بررسی قرار می‌گیرد.


روشن فکری و اصل‌گرایی فلسفی
افروغ در این نشست ضمن اشاره به اینکه این کتاب آخرین کتابی است که از او چاپ شده اما در نوبت‌بندی من کتاب چهارم بود به توضیحاتی پیرامون کتاب پرداخت.

افروغ گفت: بنده شخصا معتقدم با تعریفی که از روشنفکری هست و تعریف غالبی هم هست؛ نسبتی بین غایت گرایی و ذات گرایی از طرفی و اصل‌گرایی و روشن‌فکری از طرف دیگر وجود دارد.
وی ادامه داد: نمی‌شود خداگریز و خدازدا بود و مخصوصا روشنفکر بود. پس من این را به صورت مفهومی می‌گویم؛ چه بسیار خداگرایانی که با روشنفکری بیگانه‌اند و چه بسیار خداگریزانی که روشنفکری می‌کنند.

وی ادامه داد: روشنفکر قرار نیست که حرف دیگری را بزند. به نظر می‌رسد مفهوم روشنفکری را اگر مستقل از معانی و دلالت‌های منتسب به آن و صرف نظر از گفتارهای تاریخی و سیاسی و اجتماعی مربوط به آن واکاوی مفهومی می‌کردیم و می‌کوشیدیم تا مبانی نظری، ملزومات و مدلولات منطقی آن را جدا از اتفاقات بیرونی فهم و درک کنیم، امروزه این مفهوم از جایگاه موجه‌تر و قابل قبول‌تر در جامعه و در میان اصحاب اندیشه و عمل برخوردار بود.
وی ادامه داد: یکی از پیش فرض‌های روشنفکری «حق مدار بودن» آن نسبت به انسان‌هاست. اگر روشنفکر قایل به حقوق ثابت برای انسان‌ها نباشد، اصولا آگاهی بخشی و رهایی چه معنایی خواهد داشت.

افروغ افزود: با نفی حق برای انسان چرا نام اسارت و اجبار، آزادی یا اختیار نباشد؟ چرا نام استبداد، آزادی و نام ظلم، عدالت نباشد. با مبنای حق گرایی و درک نیازهای واقعی مرتبط با حقوق انسانی است که بی‌توجهی به این نیازها، سرکوب آنها و یا فریب و اغوای توده‌ها معنا می‌یابد. به نظر می‌رسد با طرح اباحه‌گرایی در بستری از غایت‌زدایی، جوهرزدایی و اصل‌زداییری، روشنفکری فرو می‌‌پاشد و منتفی می‌گردد.

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...