نوزدهمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب هم به پایان رسید. در این نمایشگاه، به جز مسائل تکراری سال‌های گذشته، یادآوری چند نکته مناسب می‌نماید:

نوزدهمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب هم به پایان رسید. در این نمایشگاه، به جز مسائل تکراری سال‌های گذشته، و منهای دشواری‌های ناشی از ساختارهای خشن برخی از سالنها و مشکلات ترافیکی و ارتباطی و آنچه که به بالا و پایین رفتن‌های مکرر از پله‌ها و فراز و نشیب‌ها و خستگی‌های مفرط ناشی از آن مربوط می‌شود ـ و امیدواریم سال آینده با آماده شدن جای مناسب حل شود ـ یادآوری چند نکته مناسب می‌نماید:

1 . نکته‌ای که در نمایشگاه امسال، به لحاظ ارزشهای اسلامی قابل توجه بود آن که به فروشندگان زن در نمایشگاه توصیه شده بود حجاب خویش را بهتر رعایت کنند. این توصیه‌ها که از سوی مسئولان و رسمی بود، اثر کرده و از این زاویه وضعیت مطلوب تری دیده می‌شد. اما در سطح عمومی نمایشگاه، مانند سال‌های گذشته، وضعیت چندان قابل قبول نبود. به علاوه توصیه به حجاب حتی به صورت تبلیغاتی و تراکت جز در شکل بسیار محدود وجود نداشت. مطلب قابل تشکر آن که در چندین نقطه از نمایشگاه چادرهایی برای اقامه نماز سرپا شده بود؛ چنان که در سالنها هم غرفه‌ای را برای نماز اختصاص داده بودند. تراکتهایی هم به مناسبت سال پیامبر (ص) دیده می‌شد که در قیاس با تبلیغات برخی از ناشران و زیبایی و طراوات و تازگی، چندان قابل اعتنا نبود.

2 . دومین نکته آن که فروش کتاب‌های خرافی و فال و تعبیر خواب و آثاری از این دست، گرچه در سال‌های گذشته هم معمول بود، اما امسال بسیار عمومی‌تر و چشمگیرتر بود. این قبیل کتاب‌ها حجم زیادی از میزهای نمایش غرفه‌ها را تشکیل داده و بسیاری از مردم نسبت به خرید آنها مشتاق بودند. در واقع، بسیاری از ناشرین حیات اقتصادی خود را از راه چاپ این قبیل کتاب‌ها ادامه داده و در ایجاد آشفتگی فکری و فرهنگی و مذهبی در جامعه نقش جدی ایفا می‌کنند. بر این نکته باید افزود که اصولا کتابسازی همچنان ادامه دارد و در عرصه‌های مختلف، کار سرهم بندی کتاب، ترجمه‌های مکرر و بازاری از متون دینی و استفاده از باورهای عمومی در نشر کتاب‌های داستانی و عوامانه، کارهای شگفت و غیر مفید فراوانی عرضه می‌شود. این البته یک مشکل فرهنگیِ عمومی است که درمان‌های خاص خود را می‌طلبد.

3 . امسال بسیاری از ناشران ابراز می‌کردند که کتاب‌های جدیدشان در ارشاد مانده است. در واقع به چند دلیل کتاب‌های تازه کمتر از سال گذشته بود: نخست رکود اقتصادی که ناشی از تغییر دولت بوده و بالطبع در چاپ کتاب هم اثر گذاشته است. دیگر آن که ارشاد در کنترل کتاب‌ها سختگیری نشان داده و معطل شدن کتاب‌ها در ارشاد – طبق اظهار ناشران – سبب شده است تا کتاب‌های زیادی به نمایشگاه نرسد. به علاوه کمبود کاغذ در نیمه نخست سال گذشته و کم شدن فیلم و زینگ در نیمه دوم سال گذشته، مشکلاتی را برای چاپ کتاب‌های تازه فراهم کرده است. همه اینها سبب شده است تا شاهد کم بودن آثار جدید باشیم. ‌ای کاش بازی سوبسید از کتاب برداشته می‌شد و به شکل‌های دیگری به ناشران کمک می‌شد.

4 . در قیاس با سال گذشته، حضور وزیر ارشاد در نمایشگاه بسیار محدودتر بود. طبق گفته صاحب نظران در سال‌های گذشته حضور آقای مسجد جامعی در سطح نمایشگاه و استقبال از میهمانان در پاویون بسیار گسترده تر از حضور وزیر در سال جاری بود. منهای آن که ممکن است از این رفتار تعبیر اخلاقی منفی بشود، حضور بیشتر ایشان به لحاظ نظارت بر امور جاری در نمایشگاه می‌توانست مهم و کارساز باشد. ناهماهنگی‌های موجود که می‌توانست با این حضور فیصله یابد، تأثیر منفی در اداره امور می‌گذاشت. گفتنی است که تغییر معاونت فرهنگی وزارت ارشاد – که نمایشگاه زیر مجموعه آن است ـ آن هم در آستانه برگزاری نمایشگاه نشان از این ناهماهنگی داشت، به طوری که عملا معاونت فرهنگی نمی توانست نقشی در اداره نمایشگاه داشته باشد. این در حالی است که برخی از مسئولانی که برای اداره نمایشگاه مشغول کار بودند، فعالیتشان جدی و دایمی و طاقت فرسا و قابل ستایش بود.

5 . امسال حضور مردم در نمایشگاه کتاب، نه تنها کمتر از سال‌های گذشته نبود که به نظر می‌رسید بسیار فزونتر و جدی تر بود. به طوری که می‌توان ادعا کرد که در عموم روزها، سالنهای داخلی چندان شلوغ بود که انسان تصور می‌کرد هر روز، روز جمعه است. این نشانگر شدت یافتن فرهنگ دوستی مردم ایران و علاقه آنان به کتاب است که به نظر می‌رسد فرصت بسیار مناسب برای توسعه فرهنگ است، مشروط به آن که این احساس پاسخ مناسب خود را بیابد.

6. در زمینه عرضه کتاب‌های خارجی، وضعیت ناهنجار حاکم، هیچ تفاوتی با گذشته نکرده بود. فروش ارزی با همان سیستم، یعنی استفاده از کارت خرید و یادداشت کردن کد کتاب و رفتن به بانک و برگشتن به انبار کتاب و جمع‌آوری کتاب‌ها از غرفه‌های مختلف موجود در انبار کتاب، یک رشته کارهای طولانی است که هر طالب کتاب خارجی باید طی کند. این وضعیت تأسف بار که سال‌هاست از روزگار کوپنی شدن اجناس باقی مانده است، هنوز اصلاح نشده و گویا قرار هم نیست اصلاح شود. این در حالی است که بیشتر صاحب‌نظران عقیده دارند که روش مزبور به هیچ روی، نه به لحاظ مالی و نه اخلاق فرهنگی، به مصلحت فرهنگ کشور نیست و می‌بایست هرچه زودتر سیستم فروش آزاد همراه با وادار کردن فروشندگان به رعایت تخفیف‌های لازم، راه را برای تهیه کتاب بدون محدودیت هموار کنند.

این خدمت بزرگی به کتاب و کتابخوانان و کتابخانه‌ها و رها شدن از سوء استفاده‌های احتمالی خواهد کرد. به خصوص که گفته می‌شود برخی از این کتاب‌ها که برای آنها سوبسید پرداخت می‌شود، در برخی از مناطق به خارج از کشور برده می‌شود. تأکید رئیس جمهور بر اختصاص سوبسید به کتاب‌های داخلی، به جای کتاب‌های خارجی، مؤید آن است که باید فروش کتاب‌های خارجی را آزاد کرد. به علاوه، در طول سال هم باید ورود کتاب‌های عربی و لاتینی به شکل‌های مختلف و از جمله نمایشگاهی فراهم باشد تا در ایام نمایشگاه فشار بیش از حد وارد نشود. در ارائه کتاب‌های عربی که برای آنها سوبسید داده می‌شود، آن قدر کتاب تکراری با چاپ‌های مختلف هست که پس از سال‌ها که هزاران نسخه از یک کتاب در نمایشگاه‌های گذشته ارائه شده بار دیگر و باز هم با چاپ‌های بازاری متعدد همان کتاب ارائه می‌شود.

با وجود همه این مسائل باید گفت، نمایشگاه کتاب یکی از زیباترین صحنه‌هایی است که فرهنگ دوستان ایرانی، در طول یکسال، مشاهده می‌کنند و روح شان را با گشت و گذار در آن، حتی اگر کتابی نخرند، طراوت می‌بخشند.
از این فرصت می‌توان و باید بسیار بیش از این که هست، استفاده کرد.

بازتاب

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...