پراگماتیسم (مذهب اصالت عمل)، اصالت عمل نامی تازه برای برخی طرق اندیشیدن، مطالعات همگانی در فلسفه [Prognatism, a New Name for some Old Ways of Thinking: Popular Lectures on Philosphy] این کتاب، که در 1907 انتشار یافت، مجموعه‌ای از سخنرانیهایی است که ویلیام جیمز (1) (1842-1910)، فیلسوف امریکایی، در 1906-1907 ایراد کرده است.(پراگماتیسم از کلمه یونانی «پراگما» (2) به معنای عمل است، و کلمه‌ای است که نخستین بار چارلز پیرس (3) انگلیسی در مقاله معروفش با عنوان چگونه می‌توان افکار خود را روشن ساخت، به کار برده است. پیرس دراین مقاله ثابت می‌کند که برای شکافتن یک فکر کافی است که به تعیین رفتاری که این فکر برمی‌انگیزد، بپردازیم). این اصل که بیست سال بعد ویلیام جیمز بحث درباره آن را از سر می‌گیرد در اندک زمان به نحو گسترده‌ای رواج می‌یابد. دقیق‌تر بگوییم، اصطلاح «پراگماتیسم» فقط به این جریان که در دهه‌های آخر قرن نوزدهم مخصوصاً به همت جیمز و دیویی (4) اروپا را فرا گرفت اطلاق می‌شود. جیمز از این اصل آغاز می‌کند که هیچ‌یک از نظامهای فلسفی که تا این زمان پیشنهاد شده است، قانع‌کننده نیست، زیرا مذهب اصالت تجربه غیرانسانی و غیردینی است و مذهب اصالت عقل از صفت عینی عالم واقع غافل است. «هیچ نظریه‌ای نسخه مطلق واقعیت نیست»؛ همه نظریه‌ها جنبه سودمندی دارند و بیشتر صورتهای ذهنی سازگاری با واقعیت‌اند تا جلوه‌ها و پاسخ به معمایی که از سوی الوهیت طرح شده است. مذهب اصالت عمل تنها فلسفه‌ای است که در دسترس آدمی است، زیرا سعی ما در راه شناخت در هر قدم بر اثر ترجیحات و منافع و نیازهای ما تحریض و هدایت می‌شود. به همین جهت، جیمز به جای اینکه اصل فکری و عقلی کاملاً غیرشخصی را ملاک حقیقت انگارد، فلسفه‌ای را می‌پذیرد که با احتیاجات و تمنیات ما مطابقت دارد.

برطبق اصول مذهب اصالت عمل، هرگاه نتایج فرضیه‌ای در زندگی سودمند باشد نمی‌توان آن را طرد کرد. بدین ترتیب در شیوه تفکر ما، امر حقیقی و درست تنها آن چیزی است که در شیوه عمل مناسب باشد. حقیقت یک تصور صفتی از این تصور نیست، بلکه حقیقت بر تصور ما «فرود می‌آید»، و آن‌گاه تصور حقیقی می‌شود و حقیقت خود را از حوادث می‌گیرد. بنابراین، فلسفه امر حقیقی را مشاهده نمی‌کند، بلکه آن را خلق می‌کند: «ما قطعه‌ای از سنگ مرمر را دریافت می‌کنیم، اما مجسمه را ما خود می‌تراشیم.» ملاحظه می‌کنیم که در این شرایط، جیمز در تاریخ فلسفه تنها میان مزاجهای فردی تعارضی می‌بیند که از ظریف (مذهب اصالت عقل) به وحشی (مذهب اصالت تجربه) ادامه دارد. بنابراین، مذهب اصالت عمل به جای جستن انسجام مطلقی سعی دارد که برخوردهای میان مکاتب مختلف را تعدیل کند. این فلسفه توانسته است نوعی عرفان ملموس باشد که معرفت را صورت ساده‌ای از سازگاری حیاتی می‌بیند؛ با این همه، هدف آن عالی‌تر است و می‌خواهد ضابطه عمل را به مقام ضابطه عینی ارتقا دهد. به همین جهت، فلسفه عملی به نوعی فلسفه انسانی (اومانیسم) تعبیر می‌شود که فرق دقیق آن برحسب آرمان زندگی فلاسفه مختلف که مبلغ آن‌اند، متغیر است. در نظر جیمز، این مکتب رنگ فلسفه روحی (اسپیریتوئالیسم) (5) به خود گرفته است.


دکتر علی‌محمد کاردان. فرهنگ آثار. سروش

1.william James 2.pragma 3.Charles Peirce 4.Dewey 5.spiritualisme

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...