کتاب «کمبود» [Scarcity: Why Having Too Little Means So Much] اثر سندهیل مولای ناتان و الدار سفیر [Eldar Shafir and Sendhil Mullainathan] ترجمه حسین علیجانی رنانی از تازه های نشر است که نگاهی علمی به کمبودهای فردی و اجتماعی دارد.

کمبود» [Scarcity: Why Having Too Little Means So Much]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایرنا، در مقدمه کتاب کمبود آمده است: این کتاب افزون بر آنچه ارائه کرده، خاطره‌های بسیاری از زندگی فردی و اجتماعی به یاد ما میآورد، ایده‌های بسیاری به ما می‌دهد و میتواند جرقه اندیشه‌های بسیاری را بزند؛ نگاه متفاوت آن میتواند ما را به درک عمیق‌تری از کمبودهای اقتصادی و اجتماعی و حتی سیاسی و فرهنگی برساند. به دلیل تازگی مباحث، نویسندگان این کتاب سخن خود را به زبانی ساده بیان کرده‌اند تا هم متخصصان و سیاست‌گذاران بتوانند از آن استفاده کنند و هم دیگر مردمان کنجکاو.

کمبود معنای فراگیر و گسترده‌ ای دارد و میتوان آن را به چیزهای بسیاری نسبت داد. اما در نگاه کلی، کمبود یعنی کم داشتن، یعنی پیشی گرفتن نیازها و خواسته‌ها بر داشته‌ها، همه ما درگیر کمبودهای گوناگونی هستیم؛ این کمبودها دست ما را میبندند و نمیگذارند به آنچه میخواهیم دست یابیم. برای شناخت کمبود و عمق و گستردگی آن این کتاب راهگشاست و نشان می‌دهد اثر کمبود بسیار فراتر از آنی است که تاکنون می پنداشته‌ایم. و همچنین برای مبارزه با کمبودهای فردی و اجتماعی راهکارهای چندی به ما نشان می‌دهد.

کمبود یک حس ذهنی است حاکی از این که نیازها از داشته ها بیشتر شده است، این حس ورای محدودیت های فیزیکی واقعی- پول محدود و نظایر آن است که همه ما به ناچار با آن ها رو به روییم».
کمبود در 309 صفحه از سوی انتشارات ققنوس چاپ و به قیمت 250 هزار ریال روانه بازار شده است.

سندهیل مولای ناتان و الدار سفیر [Eldar Shafir and Sendhil Mullainathan]

الدار سفیر استاد روانشناسی دانشگاه تاد و سندهیل مولای ناتان استاد اقتصاد دانشگاه هاروارد است، او روانشناس نیست،اما به عنوان یک اقتصاددان رفتاری، همواره به دنبال این بوده که ببیند وضعیت ذهنی افراد و محیط اجتماعی و فیزیکی آن‌ها چطور کنش‌های اقتصادیشان را تحت تاثیر قرار می‌دهد.

................ هر روز با کتاب ...............

زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...
من از یک تجربه در داستان‌نویسی به اینجا رسیدم... هنگامی که یک اثر ادبی به دور از بده‌بستان، حسابگری و چشمداشت مادی معرفی شود، می‌تواند فضای به هم ریخته‌ ادبیات را دلپذیرتر و به ارتقا و ارتفاع داستان‌نویسی کمک کند... وقتی از زبان نسل امروز صحبت می‌کنیم مقصود تنها زبانی که با آن می‌نویسیم یا حرف می‌زنیم، نیست. مجموعه‌ای است از رفتار، کردار، کنش‌ها و واکنش‌ها ...