«فانتوماس علیه خون آشام‌های چند ملیتی» نوشته «خولیو کورتاسار» ‌به‌تازگی به قلم «کاوه میرعباسی» ترجمه شده است که از سوی نشر «نی» منتشر خواهد شد.

به گزارش فارس، در بخشی از این رمان آمده است: خطری بی‌امان درکمین ادبیات جهانی است: کتابخانه‌ها در آتش می‌سوزند، شاهکارهای نویسندگان بزرگ در لهیب شعله‌ها خاکستر می‌شوند یا به طرزی مرموز به سرقت می‌روند.

ادیبان و اندیشمندان دست کمک به سوی فانتوماس (ابرقهرمانی تخیلی از قماش سوپرمن و بتمن و ...) دراز می‌کنند تا از چهره‌ موجود شروری که نابودی فرهنگ جهانی را خواهان است نقاب بردارد.
در این آمیزه درخشان و طنز‌آلود رمان مدرن با داستان مصور حادثه‌ای، خولیو کورتاسار (درنقش آرتیسته)، سوزان سونتاگ (در نقش نامزد آرتیسته)، ‌آلبرتو موراویا،‌ اوکتاویو پاز و بسیاری از شخصیت‌های ادبی برجسته دیگر هنرنمایی می‌کنند.

«فانتوماس علیه خون‌آشام‌های چند ملیتی» از نظر بسیاری منتقدان، اثری آینده‌بینانه تلقی شده، زیرا در آن کورتاثار با وسعت نظر و دورنگری خیره‌کننده پدیده جهانی شدن را پیش‌بینی کرده است.
این رمان با 88 صفحه، شمارگان 3300 نسخه و قیمت هزار و پانصد تومان به چاپ خواهد رسید

زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...
من از یک تجربه در داستان‌نویسی به اینجا رسیدم... هنگامی که یک اثر ادبی به دور از بده‌بستان، حسابگری و چشمداشت مادی معرفی شود، می‌تواند فضای به هم ریخته‌ ادبیات را دلپذیرتر و به ارتقا و ارتفاع داستان‌نویسی کمک کند... وقتی از زبان نسل امروز صحبت می‌کنیم مقصود تنها زبانی که با آن می‌نویسیم یا حرف می‌زنیم، نیست. مجموعه‌ای است از رفتار، کردار، کنش‌ها و واکنش‌ها ...