ارمنیانی که در تاریخ ایران خوش درخشیدند | ایبنا
کتاب «ارمنیان ایران و نامآوران ارمنی» نوشته ایساک یوناسیان از سوی نشر نشانه منتشر شده است. هنرمندان و اندیشمندان ارمنی ایران آنچه را که به سلیقه خود نزدیک یافتهاند، از ایران فراگرفته و پایههای فرهنگ و هنر جدید خود را در سرزمین ایران بنیاد نهادهاند و هر کدام منشأ خدمات بسیار ارزندهای شده، نامشان در تاریخ ایران خوش درخشیده است. نویسنده در این کتاب افزون بر بررسی تاریخ، فرهنگ و نقش ارمنیان در ایران، به معرفی شخصیتهای برجسته ارمنی در حوزههای مختلف میپردازد.

به لحاظ تاریخی و جغرافیایی و همچنین از نظر نژادی و اجتماعی هیچ کشور و ملتی در دنیا به اندازه ایران و ایرانی به ارمنستان و ارمنی نزدیک نبوده است. از دوران پیش از تاریخ و بهویژه به هنگام استقرار نژاد آرایی در سرزمینهای آسیای صغیر، ایرانیان و ارمنیان همبستگی محکم، پیوسته و ناگسستنی داشتهاند. دوستی و روابط برادرانه کوروش بزرگ با تیگران کبیر، پادشاه ارمنستان که در تاریخ مسطور است، بهترین گواه مستند بر روابط و مناسبات دیرباز این دو ملت به شمار میآید. ارمنیان طی قرنها حضور در این مرزوبوم، دستاوردهای فرهنگی، هنری، علمی و پژوهشی بیشماری به ارمغان آوردهاند؛ این دستاوردها با آداب و سنن ایشان ادغام شده و تحت تأثیر فرهنگ ایرانی قرار گرفته است و در پاسداشت آن مساعی همهجانبهای به خرج دادهاند.
این کتاب در هشت گفتار تنظیم شده است. حضور ارمنیان در ایران، مذهب ارمنیان و کلیسای ارمنی، ارمنیان در امور سیاسی و نظامی ایران، نمایندگان ارمنی در مجلس ملی و شورای اسلامی ایران، نظامیان سرشناس ارمنی، نامآوران ارمنی در حوزه فرهنگ، ادب، مطبوعات و تاریخ، زبان ارمنی، مطبوعات ارمنیزبان ایران، نامآوران ارمنی در علم و پژوهش، نامآوران ارمنی در عرصه هنر ایران، نامآوران ارمنی در معماری ایران، نامآوران ارمنی در موسیقی ایران، نامآوران ارمنی در باله و رقص ایران، نامآوران ارمنی در تئاتر ایران، نامآوران ارمنی در سینمای ایران و هنرهای تجسمی (نقاشی، گرافیک، مجسمهسازی، عکاسی، طلا و جواهرسازی) گفتارهای کتاب را شامل میشوند.
یادکردی از ارمنیان در کتیبههای بیستون
گفتار نخست کتاب درباره حضور ارمنیان در ایران است. منابع تاریخی سابقه حضور ارمنیان را در ایران از دوران ساسانیان، هخامنشیان و حتی مادها میدانند. در تاریخنویسی ایران، نخستین بار در کتیبههای بیستون عصر هخامنشیان از آنان یاد شده است؛ اما اقامت رسمی و گروهی ایشان در ایرانزمین به دوران صفوی بهویژه زمان شاه عباس اول بازمیگردد. در این بخش درباره حضور ارمنیان در بازههای مختلف تاریخی سخن گفته شده و به حضور ارمنیان در مناطقی چون اصفهان، آذربایجان شرقی، قزوین، مشهد، گیلان، مازندران و … پرداخته شده است.
دین و مذهب ارمنیان را به دو دوره پیش از نفوذ تمدن ایرانی و دوره نفوذ تمدن و آداب ایرانی تقسیم کردهاند. در دوره اول، ارمنیان مانند همۀ ادیان ابتدایی مظاهر طبیعت چون خورشید، ماه، جنگل و … را میپرستیدند. اما در دوره دوم، ارمنیان تحت تأثیر آیین زردشتی قرار گرفتند و ایزدان ایران را پرستش میکردند؛ ولی برخلاف آیین زردشت که در آن از دو نیروی دیرین اهورامزدا و اهریمن سخن رفته بود، ارمنیان قدیم به خالق آرامازد اعتقاد داشتند که نام او مأخوذ از اهورامزدا یا هرمزد ایرانی است. اما بعدها مسیحیت را به منزلۀ دین رسمی خود پذیرفتند. در گفتار دوم کتاب درباره مذهب ارمنیان و کلیسای ارمنی سخن گفته شده است.
گفتار سوم کتاب اختصاص به معرفی شخصیتهای ارمنی فعال در امور سیاسی و نظامی ایران دارد. تاریخ حضور ارمنیان ایران در سیاست به زمان فتحعلیشاه برمیگردد. در این گفتار، ابتدا به نقش ارمنیان در انقلاب مشروطه ایران اشاره شده، سپس نامآوران ارمنی در امور سیاسی ایران معرفی شدهاند و در پایان نمایندگان ارمنی در مجلس ملی و مجلس شورای اسلامی و نظامیان سرشناس ارمنی شناسانده شدهاند؛ شخصیتهایی که در این گفتار معرفی شدهاند، عبارتاند از: میرزا ملکمخان، هوانش آگچالیان، هرایر ماروخیان، الکساندر آقایان، یپرمخان، سرتیپ زوریک و
در گفتار چهارم کتاب، ابتدا مقدمهای درباره زبان و الفبای ارمنی بیان شده و سپس نویسنده به معرفی مطبوعات ارمنیزبان ایران و نامآوران ارمنی در حوزههای فرهنگ، ادب، مطبوعات و تاریخ میپردازد؛ شخصیتهایی چون هراند قوکاسیان، زویا پیرزاد، لئون میناسیان، آبیک آواکیان، آشوت میناسیان، یوریک کریم مسیحی، گارون سرکیسیان، ادوارد ژوزف، روبن آبراهامیان و …. گفتار پنجم کتاب اختصاص به معرفی نامآوران ارمنی در علم و پژوهش دارد؛ شخصیتهایی چون یرواند آبراهامیان، واژگن آوانسیان، آرمن کوچاریان، آرمن حقنظریان، رابرت مهرابیان، آندرانیک سیمونی، گارنیک آساطوریان، آلنوش تریان، کارو لوکاس و...
در فرهنگ و هنر ایرانی بسیارند ارمنیانی هنرمند که آثاری زیبا، تأثیرگذار و البته چشمگیر بر جای گذاشتهاند؛ هنرمندانی که در رشتههای گوناگون هنری از جمله موسیقی، نمایش، سینما، عکاسی، معماری، نقاشی، پیکرهسازی و دیگر هنرهای تجسمی در این سرزمین کهن نقشآفرین بودهاند. در ششمین گفتار این کتاب به معرفی نامآوران ارمنی در عرصۀ هنر ایران پرداخته شده است؛ نویسنده در این گفتار نامآوران عرصههای معماری، موسیقی، باله و رقص، تئاتر و سینما را معرفی کرده است. گفتار هشتم کتاب اختصاص به معرفی نامآوران ارمنی در عرصه هنرهای تجسمی دارد که شامل هنرمندان نقاشی، گرافیک، مجسمهسازی، عکاسی، طلا و جواهرسازی میشود. در آخرین گفتار این کتاب نیز ذیل عنوان «گوناگون» شخصیتهایی از ارامنه نامآور ایران معرفی شدهاند.
حضور ارمنیان در ایران در بازههای مختلف تاریخی
تاریخ ارمنیان ایران که زادگاه اصلیشان کشور ارمنستان و بخشی از سرزمین کنونی ترکیه شرق ترکیه کنونی با ارمنستان غربی است تاریخی چند هزار ساله و البته پرفراز و نشیب دارد. ارمنی ها نخستین ملت و ارمنستان اولین کشوری است که در سال ۳۰۱ میلادی دین مسیحیت را به عنوان دین رسمی خود برگزید. منابع تاریخی سابقه ی حضور ارمنیان را در ایران از دوران ساسانیان، هخامنشیان و حتی مادها میدانند. در تاریخنویسی ایران نخستینبار در کتیبههای بیستون عصر هخامنشیان از آنان یاد شده است. اما اقامت رسمی و گروهی ایشان در ایران زمین به دوران صفوی و به ویژه زمان شاه عباس اول باز میگردد.
طبق گزارش مووسس خورنانسی موسی خورنی مورخ نامدار ارمنی، «آریاکس» پادشاه ماد به بارویر رئیس یکی از قبایل ارمنی وعده ی حکومت داد و توانست او را با خویش متحد سازد. بارویر در فتح نینوا پایتخت آشور به آرباکس یاری رساند و او نیز به پاس این یاری و حمایت بارویر را حاکم کل ارمنستان نمود.
سرزمین ارمنستان در واقع ادامه سرزمین ایران است و ایرانیان و ارمنیان هر دو از نژاد آریاییاند که از زمانهای دور از نخستین خاستگاه اقوام آریایی به سوی ارمنستان و ایران حرکت کردهاند. زبان ارمنی یکی از زبانهای مستقل آریایی و شاخهای از زبانهای هند و اروپایی است که با زبان فارسی پیوندی ناگسستنی دارد. بسیاری از نامهای ارمنی همان نام های هخامنشی و اشکانی است و ارمنیان با نهادن این نامها بر فرزندان خود در حفظ این اسامی کوشیدهاند. تا پایان روزگار اشکانیان ایرانیان و ارمنیان ایزدان مشترکی را میپرستیدند و دین واحدی داشتند جشنهای ایران و ارمنستان باستان مشابه بود و هم اکنون نیز بسیاری از این جشنها جزئی از سنت ارمنیان محسوب میشود. از این رو نمیتوان ارمنیان ساکن ایران را غیر ایرانی دانست.
بخشهایی از استان آذربایجان غربی سرزمین بومی این ملت بوده و ارمنیان بعدها در دورههای مختلف بارها به فلات ایران کوچ کرده یا کوچ داده شدهاند. وجود شمار فراوان کلیسا در نقاط مختلف آذربایجان مانند کلیسای تادئوس مقدس در ماکو (قرن هفتم میلادی) استپانوس مقدس در جلفا قرن نهم میلادی و کلیسای سرکیس مقدس در خوی قرن دوازدهم میلادی نشانههایی است از حضور بلند مدت ارمنیان در ایران در زمان تسلط دویست ساله هخامنشیان بر ایران سیاست حکیمانه پادشاهان هخامنشی به ویژه داریوش پیشرفت نظام اجتماعی و اقتصادی و به طور کلی بهبود اوضاع زندگی مردم را در پی داشت همین روابط حسنه به گونهای پیش رفت که ارمنیان در پاسداری از قلمرو ایران همواره متحد شاهان ایرانی بودند و در مقابله با روم به کمک ایران میشتافتند.
سومین جایگاه در امپراتوری هخامنشیان
در امپراتوری هخامنشیان ارمنیان پس از پارسها و مادها سومین جایگاه را در نظام شاهنشایی ایفا میکردند هخامنشیان فرماندهی سپاه خود را جز به پارسها، مادها و ارمنیان به سایر اقوام نمیسپردند و ارمنیان حتی به فرماندهی سپاه نیز برگزیده میشدند. دوستی و روابط برادرانه کوروش هخامنشی با تیگران بزرگ ولیعهد ارمنستان به گواه تاریخ سندی است متقن بر روابط و مناسبات دیرباز این دو ملت کوروش هخامنشی ارمنستان را تحتالحمایه ایران کرد و پس از جلب نظر تیگران بزرگ به عنوان هم پیمان خویش به ایجاد سپاهی متشکل از بیست هزار پیاده و چهار هزار سواره نظام از سربازان ارمنی مبادرت ورزید.
در زمان داریوش اول خاندان سلطنتی ارمنستان موسوم به خاندان هیودانیان، نقشی فعال در به قدرت رسیدن وی ایفا کردند. در آن زمان نیز ارمنیان حضوری چشمگیر در سپاه ایران داشتند. داریوش در کتیبه بیستون ماجرای پیروزیهایی را که به کمک یک فرمانده ارمنی سپاه خود به نام «دادرشی» در ارمنستان به دست آورده بود، شرح داده است. در کتیبههای تخت جمشید نفر بیستم از سی نفری که هر کدام نماینده یکی از ملتهای تابعه پادشاه است و تخت داریوش اول را از زیر گرفته و نگه داشته، یک ارمنی است.

داریوش اول همچنین برای برپایی کاخهای تخت جمشید و شوش معماران و سنگ تراشان ارمنی را فراخواند آنان به همراه خانوادههای خود در استان فارس ایران سکنی گزیدند و آنجا جامعه کوچکی از ارمنیان را تشکیل دادند. با حمله اسکندر مقدونی به ایران در اواسط قرن سوم پیش از میلاد، ارمنیان چهل هزار سرباز پیاده و هشت هزار سرباز سواره به باری داریوش سوم فرستادند. در آخرین جنگی که بین سپاه داریوش سوم و سپاه اسکندر مقدونی روی داد، هر دو جناح راست و چپ سپاه ایران متشکل از سربازان ارمنی بود. در روزگار اشکانیان نیز روابط ایرانیان و ارمنیان گاه صمیمانه و گاه به جنگ و صلحمی گذشت؛ چرا که ارمنستان همواره به علت درگیری و جنگهای دائمی میان ایران و دیگر امپراتوریها در موقعیت بینابینی استراتژیک قرار میگرفت. در روزگار اشکانیان برخی ملکه های ایران شاهزادگان ارمنی بودند. آریازانه آتوما دختر تیگران کبیر با مهرداد اشکانی ازدواج کرده و ملکه ایران بود.
گشودن فصلی تازه در روابط ایرانیان و ارمنیان
در سال ۵۱ پیش از میلاد من بلاش شاهنشاه ایران برادر خود تیرداد را به پادشاهی ارمنستان برگزید. در زمان حمله کراسوس سردار رومی به ایران به سال ۵۴ پیش از میلاد آرد، پادشاه اشکانی به ارمنستان رفت و در آنجا خواهر آردا وازد حاکم ارمنستان را برای پسر و ولیعهد خود پیروز (فیروز) به زنی گرفت و فصلی تازه در روابط ایرانیان و ارمنیان گشود پادشاهان اشکانی تبار ارمنستان تا سال ۴۲۸ بر ارمنستان سلطنت کردند. زمانی که اردشیر بابکان سلسله اشکانی را برانداخت اشرافزادگان و شاهزادگان اشکانی به ارمنستان گریختند. با سقوط امپراتوری اشکانی ارمنستان میان ایران و روم تقسیم شد. با این حال باز هم بخش عمدهای از آن در سیطره حکومت ساسانیان قرار گرفت. نخستین مهاجرت گسترده ارمنیان به ایران در زمان اردشیر ساسانی و پس از آن در زمان شاپور دوم سده سوم و چهارم میلادی صورت گرفت. مقصد عمده آنان خوزستان و بخشهای جنوب غربی کشور بود. هنگام هجوم سلجوقیان به ارمنستان نیز شمار فراوانی از اسیران ارمنی به مناطقی از مرکز ایران و نواحی مختلف آذربایجان منتقل شدند.
در طول دورههای مختلف مهاجرت و آمد و شد ارمنیان به ایران ادامه داشت تا اینکه در زمان شاه عباس و طی حمله سپاه عثمانی بسیاری از ارمنیان در یک کوچ اجباری از جلفای نخجوان به ایران کوچانده شدند. از مجموع سیصد هزار نفر تنها پنجاه هزار تن به اصفهان رسیدند. در آن زمان پلی بر روی رودخانه ارس نبود؛ از این رو هنگام عبور از رودخانه تعداد زیادی غرق شدند و بقیه در طول مسیر در شهرهای کاشان بندر انزلی رشت همدان و منطقه کنونی کلاردشت در استان مازندران و اصفهان اسکان یافتند. برخی ارمنیان مهاجر به گیلان و مازندران به دلیل ناسازگاری با شرایط اقلیمی همان روزهای اول مردند و عدهای نیز به قزوین دروازه شاه عبدالعظیم تهران و اراک مهاجرت کردند.
رفتار شاه عباس با ارمنیان
پس از مهاجرت ارمنیان به ایران شاه عباس با آگاهی از رفتار بی رحمانه برخی سربازان قزلباش نسبت به ارمنیان طی فرمانی آنها را از بدرفتاری با ایشان منع و تأکید کرد که ارمنیها همه آزادند و احدی نمیتواند زن و مرد ارمنی را به اسیری یا کنیزی برد. در اصفهان شاه عباس قسمتی از زمینهای سمت راست زاینده رود را که امروز جلفای اصفهان نامیده میشود برای سکونت به مهاجران سپرد و روستاییان را در بیست و دو روستای منطقه فریدن و هفت روستای چهار محال و بختیاری جای داد.
ارمنیان مهاجر با سرمایهای که با خود به ایران آورده بودند در مدتی کوتاه دست به ساخت خانههایی زدند و منطقه مسکونی جدید را به یاد جلفای زادگاه خود جلفای نو و خیابان اصلی آن را خیابان ناظار با نظر نام نهادند. در این دوره رفتار شاه عباس با ارمنیان آمیخته به محبت و مهربانی بوده است. وی امتیازاتی خاص برای ارمنیان قائل شد؛ اجازه ی تأسیس کلیساها را صادر کرد و کلیسای بزرگ و انک در همین زمان بنا شد. شاه عباس اداره امور منطقه جلفای تو را به دو تن از ارمنیان به نامهای «خواجه نظره و «خواجه شفراز» از مشاوران عالی شاه سپرد و گروه کثیری از ارمنیان را به مناصب دولتی رساند.
مهاجرت ارمنیان به ایران با حوادث ناگواری همراه بود اما به همان میزان نیز سکونتشان در ایران آمیخته به رفاه سعادت و عطوفت از سوی شاه و مردم ایران است. از این رو افزایش روز افزون جمعیت ارمنی اصفهان و سایر شهرهای ایران را شاهدیم که خیلی زود خود را با محیط جدید وفق دادند و به پیشرفتهای شایانی رسیدند. آنها در اجرای مراسم و تشریفات مذهبی خود آزاد بوده تابع مقررات شرعی و عرفی ایران نبودند. حتی حق تعیین کلانتر کدخدا و حاکم خود را داشتند.
ارمنیان در دوره شاه عباس به بزرگترین تجار ابریشم تبدیل شدند و از سوی شاه انحصار صادرات ابریشم را دریافت کردند. سالها پیش از آنکه شاه عباس صفوی ارمنیان را به داخل فلات ایران کوچ دهد. بازرگانان ارمنی از طریق شیراز و بندر عباس با هندوستان دادوستد داشتند. هایگ آجمیان عجمیان، محقق نام آشنای ارمنی حدود هفتاد سال پیش در قبرستان ارمنیان شیراز سنگ مزارهایی یافت که تاریخ ۱۵۵۰ بر آنها حک شده بود. این امر نشان میدهد حداقل پنجاه سال پیش از مهاجرت بزرگ ارمنیان بازرگانان ارمنی در شیراز مستقر بوده و کلیسا و خانههایی داشتهاند.
مشکلات و محدودیتهای ارمنیان در دوره شاه عباس
پس از درگذشت شاه عباس ارمنیان با مشکلات و محدودیتهایی مواجه شدند. حتی در برهههایی از تاریخ برای بهبود اوضاع و در امان ماندن از آزار و اذیت دستگاههای حکومتی پادشاهانی چون نادر به مهاجرتهایی تازه در داخل خاک ایران دست زدند. مهاجرت به تهران همزمان با گشایش اوضاع معیشتی در حکومت قاجار و مشروطه از شاخصترین آنها است. در زمان نادرشاه ارمنیان موظف شدند سالیانه ششصد و پنج هزار نادری به دربار بپردازند. کلیساهای ارمنیان بسته شد و برخی سران جامعه ی ارمنیان دستگیر و کشته شدند. در آن هنگام عده ای از شهرهای بزرگ کوچ کردند و در روستاهای اطراف سکنی گزیدند. تعدادی نیز به هندوستان هندو چین و جاوه رفتند.
نادرشاه همچنین شماری از ارمنیان را به خراسان کوچاند او بعدها نیز هنگام پیشروی به سوی قارص و ارزروم، در ترکیه کنونی شش هزار زن و مرد ارمنی دیگر را به خراسان کوچاند اما در اواخر سلطنت نادرشاه اوضاع برای ارمنیان بهتر شد، زیرا ارمنیان در این دوره خصوصاً ارمنیان آرتساخ (قراباغ) و ارمنیان سیونیک کنونی در جنگ با عثمانی خدمات فراوانی به پادشاه ایران ارزانی داشتند. نادرشاه نیز در ازای این خدمات آنان را ارج نهاد و در ۱۷۳۵ م با صدور فرمانی امتیازات پیشین روحانیون ارمنی را به رسمیت شناخت و بر وسعت زمینهای وقفی کلیسا افزود در این بین مقامات ارمنی در دربار نادر شاه مناصب مهمی گرفتند. در زمان تاجگذاری نادرشاه در دشت مغان جانلیق یا خلیفه ی ارمنستان به دعوت نادرشاه به ایران آمد و در این مراسم حضور یافت.
کریمخان هم به ارمنیان مهر میورزید
در دوره کریمخان زند اوضاع ارمنیان بهتر شد زیرا کریمخان نیز مانند شاه عباس به ارمنیان مهر میورزید و تسهیلات زیادی برای آنها فراهم کرد در زمان کریمخان ارمنیان تهران اولین کلیسای خود به نام تادئوس بار تو قیمنوس را در کوچه ارمنیان واقع در محله بازار کنونی خیابان مولوی بنا کردند. دوران قاجار مصادف است با اولین حضور ارمنیان در حوزه سیاسی و نظامی ایران در این دوره ارمنیان بیش از پیش در امور مملکتی و نظامی وارد حیات سیاسی و اجتماعی ایران شدند. به خصوص امیرکبیر آنها را در تمام امور مهم مملکتی شرکت میداد. در زمان فتحعلیشاه و جنگهای ایران و روسیه سربازان ارمنی در هر دو سپاه میجنگیدند، اما تعداد سربازان ارمنی که در ارتش ایران خدمت میکردند به نحوی چشمگیر بیش از تعداد آنها در ارتش روسیه تزاری بود.
در زمان قاجار ارمنیان جانی تازه گرفتند و اوضاع ارمنیان ایران تحولی قابل ملاحظه یافت و به دنبال خدمات ارزنده ایشان در دوران مشروطیت سرانجام حقوق شهروند ایرانی را به دست آوردند که سالها از آن محروم بودند. پادشاهان قاجار از ارمنیها حمایت میکردند و بیش از همه از پشتیبانی عباس میرزا نایب السلطنه ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه قاجار برخوردار بودند.
در دوره پهلوی و سلطنت رضاشاه بار دیگر ارمنیان ایران با مشکلاتی روبهرو شدند. رضا شاه پس از دیدار با مصطفی کمال آتاتورک در ترکیه و چه بسا به توصیه او دستور داد مدارس ارمنیان تعطیل تدریس به زبان ارمنی ممنوع و از اجرای نمایش به زبان ارمنی جلوگیری شود. اما در زمان سلطنت پهلوی دوم با توجه به شرایط فراگیر و حاکم بر ایران اوضاع ارمنیان بهبود یافت و دوباره به استخدام دولت در آمدند. در همین هنگام موسیقیدانان هنرمندان مهندسان و تکنیسینهای ارمنی ارج و قرب فراوانی یافتند و در آن بازه زمانی بهترین خدمات ارمنیان در ایران در زمینههای مزبور نمایان شد.
منابع ارمنی و سفرنامههای جهانگردان
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران وضعیت ارمنیان متحول شد و به واقع در جایگاه اقلیتی مذهبی برخوردار از بیشترین آزادیهای فرهنگی سیاسی اجتماعی شدند و پیوند میان ارمنیان و ایرانیان عمیقتر شد به طوری که در جنگ تحمیلی ارمنیان نیز همراه برادران ایرانی و مسلمان خود در جبههها جنگیدند و هفتاد و یک شهید و هشت مفقودالاثر تقدیم ایران زمین کردند. در طول جنگ تحمیلی چهل و پنج ارمنی نیز به اسارت نیروهای عراقی درآمدند.
اگر چه موضوع روابط ایرانیان و ارمنیان در همه ابعاد میتواند موضوعی برای اجرای طرحهای مهم و سازنده باشد نقش ارمنیان در ایران و نیز ارمنیان مقیم قفقاز در تحولات معاصر ایران - خصوصاً در عرصه هنر فرهنگ و سیاست - بسیار شایان توجه است. همین پیوستگی سرزمینی ایران و ارمنستان تقویت پیوندهای دو ملت را با هم در پی داشته، اثرات متقابل آن را تا به امروز هم در ابعاد مختلف تاریخی و فرهنگی میتوان دید. آداب و رسوم مردم هر دو کشور در نحوه زندگی اجتماعی شان نشانگر آن است که ایرانیان و ارمنیان سالیان زیادی در یک جغرافیای واحد به سر برده از همدیگر الگوبرداری کردهاند و تأثیرات این زندگی در نسلهای بعدی ادامه یافته است.
ارمنیان همواره خود را از ساکنان قدیمی ایران به شمار آورده هرگز خود را تافته جدا بافته ندانستهاند و جزء لاینفک تحولات اجتماعی ایران به طور کلی و تاریخ معاصر آن به طور خاص به شمار میآیند. به همین دلیل نام آنان از صفحه تاریخ ایران ناز دودنی است. ارمنیان امروز جزئی از هویت ملی ایرانیاناند و همواره با ایرانیان در کمال صلح و صفا زیستهاند. منابع ارمنی و سفرنامههای جهانگردان قرن هفدهم و هجدهم میلادی حضور جوامع ارمنی در بسیاری از شهرهای ایران را گزارش کردهاند. اما به طور دقیق و طبق آمارهای شوراهای خلیفهگری ارمنیان (اصفهان، آذربایجان و تهران) همواره حضور پررنگی داشتهاند.
کتاب «ارمنیان ایران و نامآوران ارمنی» نوشته ایساک یوناسیان در ۱۴۰۳ صفحه و قیمت یک میلیون و ۸۰۰ هزار تومان از سوی نشر نشانه منتشر شده است.
................ تجربهی زندگی دوباره ...............