به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایسنا، دومین نشست خودمانی فرهنگسرای ابن سینا با حضور هوشنگ مرادی کرمانی، نویسنده داستان‌های کودکان و نوجوانان، ساعت 19 روز پنج‌شنبه، 19 خردادماه، برگزار می‌شود.
در معرفی این نویسنده عنوان شده است: «هوشنگ مرادی کرمانی زاده 16 شهریورماه سال 1323 در روستای سیرچ از توابع بخش شهداد کرمان است. تحصیلات ابتدایی خود را در زادگاهش آغاز کرد و دوره متوسطه را در کرمان و تحصیلات عالی را در رشته زبان انگلیسی در تهران طی کرد.

هوشنگ مرادی کرمانی

مرادی کرمانی نویسندگی را از سال 1339 در کرمان و همکاری با رادیو محلی زادگاهش آغاز کرد و هشت سال بعد با انتشار داستان‌هایش، در سال 1347، فعالیت مطبوعاتی‌اش را گسترش داد. اولین داستان وی به نام «کوچه ما خوشبخت‌‏ها» با زبان طنز در مجله خوشه منتشر شد و در سال 1349 یا 1350، اولین کتاب داستان وی «معصومه» حاوی چند قصه و کتاب دیگری به نام «من غزال ترسیده‌ای هستم» به چاپ ‌رسید تا این‌که با خلق داستان «قصه‌های مجید» در سال 1353، جایزه مخصوص «کتاب برگزیده سال 1364» نصیب مرادی کرمانی شد.

اما پیش از این، در سال 1359، جایزه نقدی شورای کتاب کودک و جایزه جهانی اندرسن در سال 1986 با «بچه‌های قالیبافخانه» از آنِ مرادی کرمانی شده بود. شهرت کرمانی پس از « قصه‌های مجید»، جهانی شد و در سال 1360، هم‌زمان با چاپ جلد دوم این کتاب، آثارش به زبان‌‏های هندی، عربی، انگلیسی، آلمانی، اسپانیایی، هلندی و فرانسوی ترجمه شد.

نگاهی گذرا به کارنامه هنری و ادبی این نویسنده حاکی از نگارش داستان‌ها، فیلمنامه‌ها، نمایشنامه‌ها و اقتباس‌های سینمایی است که از آن جمله می‌توان به معصومه، من غزال ترسیده‌ای هستم، قصه‌‏های مجید، بچه‌‏های قالیبافخانه، نخل، چکمه، داستان آن خمره، مشت بر پوست، تنور، پلو خورش، مهمان مامان، مربای شرین و لبخند انار اشاره کرد.

علاوه بر این، هوشنگ مرادی کرمانی فیلمنامه‌هایی چون کاکی، تیک تاک و کیسه برنج و نیز نمایشنامه‌های کبوتر توی کوزه، پهلوان و جراح و مأموریت را به نگارش درآورده است.

بخش دیگری از شهرت هوشنگ مرادی کرمانی را باید ناشی از اقتباس‌های سینمایی از داستان‌های وی دانست که کارگردانانی چون کیومرث پوراحمد، محمدعلی طالبی، داریوش مهرجویی و نیز ابراهیم فروزش به مرحله تولید رساندند.

مجموع فعالیت‌های ادبی و هنری هوشنگ مرادی کرمانی افتخارات ملی و بین‌المللی را برای او به ارمغان آورده است که از آن جمله می‌توان به جایزه جهانی اندرسن (سال 1986 میلادی)، جایزه ویژه هیأت داوران جایزه هانس کریستین اندرسن (سال 1992 میلادی) و جایزه کتاب سال 1994 کودکان و نوجوانان اتریش اشاره کرد.

سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه در دوازدهمین جشنواره فیلم فجر (بهمن 1372)، جایزه مهرگان ادب و نیز جایزه خوزه مارتینی، نویسنده و قهرمان ملی آمریکای لاتین، (سال 1995 میلادی)، بخش دیگری از افتخارات این نویسنده در کارنامه فعالیت 41 سال اخیر او بوده است.»

فرهنگسرای ابن سینا در شهرک قدس، فاز یک، ایران‌زمین شمالی واقع شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...