کتاب «تجاوز به ذهن؛ روان‌شناسی کنترل فکر، ذهن‌کُشی و شستشوی مغزی» [The rape of the mind; the psychology of thought control, menticide, and brainwashing] نوشته یوست آبراهام موریتس میرلو [Joost Meerloo] با ترجمه کیا سلیمانی توسط انتشارات ققنوس منتشر و راهی بازار نشر شد.

تجاوز به ذهن؛ روان‌شناسی کنترل فکر، ذهن‌کُشی و شستشوی مغزی» [The rape of the mind; the psychology of thought control, menticide, and brainwashing]  یوست آبراهام موریتس میرلو [Joost Meerloo]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، کتاب «تجاوز به ذهن؛ روان‌شناسی کنترل فکر، ذهن‌کُشی و شستشوی مغزی» نوشته یوست آبراهام موریتس میرلو به‌تازگی با ترجمه کیا سلیمانی توسط انتشارات ققنوس منتشر و راهی بازار نشر شده است. نسخه اصلی این‌کتاب سال ۲۰۰۹ توسط انتشارات پروگرسیو پرس منتشر شده است.

نویسنده این‌کتاب، نویسنده هلندی آمریکایی است که دکترای روانشناسی داشته و «تجاوز به ذهن» معروف‌ترین اثر اوست که آن را سال ۱۹۵۶ نوشته و پیشگفتارش را نیز با این‌فراز از انجیل متی آغاز کرده است: «از آنان بیمناک مباشید که تن را می‌میرانند و لیک از میراندن روح عاجزند.»

این‌مولف می‌گوید کتابش تلاش دارد استحاله غریب ذهن آزاد آدمی به ماشین پاسخگوی بی‌اراده را توضیح دهد؛ استحاله‌ای که نه‌تنها ممکن است حاصل پاره‌ای از جریان‌های پنهان فرهنگی در جامعه امروز بشری باشد، بلکه حاصل آزمایش‌هایی تعمدی باشد که در خدمت ایدئولوژی سیاسی‌اند. تجاوز به ذهن و تعرض روانی مخفیانه در زمره قدیمی‌ترین جرایم بشری‌اند و احتمالاً به ایام پیش از تاریخ باز می‌گردند؛ زمانی‌که انسان برای نخستین‌بار فهمید می‌تواند از ویژگی‌های همدلی و تفاهم انسانی برای اعمال قدرت بر همنوعانش استفاده کند.

میرلو می‌گوید دوسال و نیم اول جنگ جهانی دوم را در هلند اشغالی آلمانی‌ها گذرانده و شاهد شکنجه‌های ذهنی آن‌ها بوده است. اما در طول این‌دوره توانست با تکیه بر دانش روانپزشکی و روانکاوی، به مداوای بعضی از قربانیان شکنجه ذهنی بپردازد و پس از کسب تجاربی به انگلستان فرار کند. مولف اثر پیش‌رو می‌گوید در کتابش، خواننده را وارد بحثی درباره پاره‌ای از خطرهای قریب‌الوقوعی می‌کند که تعاملات فرهنگی آزادانه را تهدید می‌کنند.

کتاب پیش رو ۴ بخش اصلی دارد که این‌بخش‌ها، فصولی را در خود جا داده‌اند. «فنون اطاعت فردی»، «فنون اطاعت جمعی»، «تجاوز نامحسوس» و «در جستجوی سازوکارهای دفاعی» عناوین بخش‌های کتاب هستند که در مجموع ۱۸ فصل را در خود جا داده‌اند.

چهار بخش «شما هم اعتراف می‌کنید»، «دانشجویان پاولف در مقام رام‌کنندگان سیرک»، «به انقیاد درآوردن به مدد دارو» و «چرا آن‌ها تسلیم می‌شوند؟» عناوین فصول بخش اول کتاب هستند. در بخش دوم هم مخاطب فصول پنجم تا نهم را با این‌عناوین می‌خواند: «جنگ سرد روانی»، «توتالیتاریا و دیکتاتوری آن»، «تجاوز اندیشه توتالیتر»، «محاکمه‌آزمایی» و «ترس در حکم وسیله‌ای برای ارعاب».

«کودک در حکم پدر آدمی است»، «اشاعه روانی و هذیان توده‌ای»، «تکنولوژی به ذهنمان حمله می‌کند»، «تجاوز ذهن اجرایی» و «عهدشکنی در نهاد یکایک ماست» عناوین فصول بخش سوم هستند و در بخش چهارم هم فصول پانزده تا هجده کتاب با این‌عناوین قرار دارند: «پرورش مقاومت درونی در برابر شکنجه روانی»، «تعلیمات انضباطی یا تقویت روحیه»، «از شهامت قدیم تا شهامت جدید» و «آزادی استقامت روانی ما».

در قسمتی از این‌کتاب می‌خوانیم:

هر ارتباط انسانی گزارشی است از واقعیت‌های صریح یا تلاشی برای القای چیزها و موقعیت‌هایی که وجود خارجی ندارند. چنین‌تحریف‌ها و دستکاری‌هایی در واقعیت هسته ارتباطات بشری را هدف می‌گیرند. به نظر می‌رسد این امر نبردی کلامی علیه انگاشت انسان از حقیقت و ذهن او باشد و ظاهراً پایانی هم ندارد. مثلاً اگر بتوان در دل دشمنان فرضی بالقوه ترس و وحشت افکند و شکستی قریب‌الوقوع را به آنان القا کرد حتی پیش از آن‌که مایل به مبارزه باشند، تا حدی می‌توان در این‌نبرد پیروز شد.
استراتژی انسان برای به چهره‌زدن نقابی ترسناک و تولید صدایی گوشخراش جهت دروغ‌گفتن و سلطه‌یافتن بر دوست و دشمن به قدمت پیشینه خود انسان است. مردمان بدوی همان‌قدر از نقاب‌های وحشت‌انگیز، افسون جادو یا خودفریبی استفاده می‌کردند که ما از سخنانی استفاده می‌کنیم که با صدای بلند برای قانع‌کردن خودمان و دیگران به زبان می‌آوریم. مردمان بدوی رنگ‌های جادویی‌شان را به کار می‌گیرند و ما ایدئولوژی‌مان را. واقعیت آن است که ما در عصر جنجالی تبلیغات و شعارهای سیاسی به سر می‌بریم. اما فقط تحت حاکمیت نظام‌های دیکتاتوری و استبدادی است که شکل‌گیری چنین‌عادات یکشبه‌ای به تجاوزی روان‌شناختی به نوع بشر می‌گراید.

این‌کتاب با ۳۹۲ صفحه، شمارگان ۷۷۰ نسخه و قیمت ۳۵۰ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب .................

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...