رامین شبانی در گفت‌وگو با ایبنا در بندرعباس، با اشاره به اهمیت فراوان کشف استعدادهای کودکان و نوجوانان در عصر حاضر به کتاب‌های موثر در کشف استعداد کودکان اشاره کرد و گفت: این ۱۰ عنوان کتاب، کمک قابل توجهی به والدین، معلمان و مربیان خواهند کرد تا استعدادهای کودکان و نوجوانان را کشف کنند.

علیه تربیت فرزند

1. کتاب «علیه تربیت فرزند؛ برای فرزندانمان باغبان باشیم یا نجار؟» اثر آلیسون گوپنیک، با ترجمه مینا قاجارگر از نشر ترجمان
2. «کشف توانمندی‌ها» از آثار ارزشمند مارکوس باکینگهام و دونالد کلیفتون، با ترجمه بهاره پژومند از نشر شمشاد
3. «کلیدهای کشف و پرورش استعداد در کودکان» اثر دکتر دن وینهاوس با ترجمه اکرم قیطاسی از نشر صابرین

4. «پنج نقطه قوت برتر خود را بشناسید؛ استعدادیاب کلیفتون» اثر تام راث با ترجمه امیر کامکار و مهتاب بیات ریزی از نشر اندیشه معاصر
5. «کلیدهای کشف و پرورش هشت هوش در کودکان» از آثار کیتی کوک با ترجمه الهام محمدپور از نشر صابرین
6. «شکوفایی نبوغ کودک» اثر اندرو فولر، با ترجمه مریم راشد از نشر پندار تابان

7. «تقویت هوش و استعداد تحصیلی کودکان و نوجوانان» اثر مسرور نعمت الهی از نشر شباهنگ
8. «از ما بهتران (داستان موفقیت)» اثر مالکوم گلدول با ترجمه حامد رحمانیان از نشر نوین
9. «شغل خوب شغل پوچ» اثر میهای چیکسنت میهای با ترجمه بهروز نوری از نشر ترجمان
10. «دوباره فکر کن؛ قدرت دانستن چیزهایی که نمی‌دانیم» اثر آدام گرانت با ترجمه تیم ترجمه نشر نوین

تسهیل‌گر استعدادیابی کودک و نوجوان اذعان کرد: این کتاب‌ها برای تمام والدین و معلمان نوشته شده است تا به بچه‌هایشان کمک کنند با استفاده از حداکثر قابلیت خود زندگی کنند و آنچه را که بالقوه در کودکان وجود دارد فعال کنند. اما این به معنای آن نیست که می‌خواهیم از بچه هایمان افرادی تیزهوش یا نابغه بسازیم. استعداد در این کتاب به معنای سقف، محدوده، گستره، بهترین بخش وجود فرزندمان در هر مهارت، توانایی، ویژگی و شخصیتی که دارد، است. این سقف ترکیبی است از آنچه به طور بیولوژیکی به ارث برده‌ایم (کروموزومها و ژنها که گاهی «طبیعت» نامیده می‌شود) و انگیزه شخصی (گرایش یا علاقه به یک دستاورد یا ویژگی)؛ البته عامل انگیزه ممکن است کاملاً حاصل ترکیب وراثت و محیط باشد.

این روانشناس جوان با اشاره به اهمیت کتاب و مطالعه تاکید کرد: مطالعه این کتاب‌ها را به والدین، معلمان، مربیان مهد کودک و همه کسانی که به نحوی با کودک و نوجوان سرو کار دارند شدیداً توصیه می‌کنم.

وی ادامه داد: برخی نویسندگان، محققان الهیات و نظریه پردازان، عناصر دیگری را نیز به این ترکیب اضافه می‌کنند مانند اراده الهی، شانس، طالع و تقدیر اما ما با توجه به هدف خود بر وراثت، محیط و انگیزه متمرکز می‌شویم.

شبانی از تئوری هوش‌های دهگانه گاردنر، به عنوان یک تئوری مترقی برای استعدادیابی کودکان نام برد و ابراز داشت: نظریه‌ای که در سال ۱۹۸۳ گاردنر مطرح کرد و زمینه ساز کشف انسان‌های با استعداد در کشورهای پیشرفته شده است.

این مربی مجرب استعدادیابی کودکان در پایان تئوری هوش‌های دهگانه گاردنر را شامل هوش زبانی کلامی، بین فردی، منطقی ریاضی، طبیعت گرایی، درون فردی، وجودی (هستی گرا)، دیداری فضایی، هوش اخلاقی، موسیقیایی و فیزیکی حرکتی دانست و گفت: مخصوصاً والدین و آموزش و پرورش باید استعداد کودکان و نوجوانان را به عنوان یک اصل بدانند و آن را بیشتر از هر چیز دیگری جدی بگیرند.

................ هر روز با کتاب ...............

نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...
داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...