"نگاهی به ایران" کار مشترک انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و انتشارات کیت هلند در شیراز رونمایی می‌شود.

به گزارش کتاب‌نیوز به نقل از روابط عمومی کانون، این کتاب با مدیریت تولید "سید مهدی شجاعی" و دستیاران او "افسانه فدایی" و "لیلی حائری" تهیه شده است.

پروژه تبادل فرهنگی کودکان ایران و هلند طی سال‌های 1383 تا 1385 بین دو کتابخانه کانون در تهران و دو مدرسه هلند در شهر آمستردام صورت گرفت و ضمن آن بچه‌ها با تبادل نوشته‌ها و آثار هنری خود و ارتباط‌های اینترنتی یکدیگر را بیشتر شناختند، ضمن اینکه موزه کودک هلند وابسته به موسسه سلطنتی این کشور نیز با ارائه آثاری از فرهنگ و هنر ایرانی در آمستردام تلاش کرد فرهنگ ایران را به کودکان هلندی معرفی کند.

کتاب "نگاهی به ایران" در حال حاضر به زبان‌های فارسی، انگلیسی و هلندی منتشر شده و قرار است به زودی نسخه‌های هلندی و انگلیسی آن در اختیار بچه‌های کشور هلند و دیگر کشورهای جهان قرار گیرد.

این کتاب که از روز پنجشنبه 29 آذر در حاشیه یازدهمین جشنواره بین المللی قصه گویی در شیراز به صورت رسمی ارائه می شود در بخش‌های مختلف به معرفی تاریخ، جغرافیا، شعرها، مردم، حمل و نقل، دین و مذهب، اساطیر و افسانه ها، آداب و رسوم، آموزش و پرورش، غذاهای ایرانی، اقتصاد، فرهنگ و هنر، فرش و طبیعت ایران می‌پردازد.

مراسم رونمایی این کتاب با حضور مسئولان انتشارات کیت هلند و کانون ساعت 15 تا 17 روز 29 آذر در مجتمع فرهنگی، رفاهی فرهنگیان شهر شیراز برگزار می‌شود.

یازدهمین جشنواره بین المللی قصه گویی کانون با حضور 60 قصه گوی ایرانی و 10 قصه گوی خارجی از روز 27 آذر در شیراز آغاز شده است و روز 30 آذر با معرفی برترین قصه گویان کانون در شیراز پایان می یابد.
 

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...