کتاب «زندگی روزمره در امپراتوری مغول» [Daily life in the Mongol empire] نوشته‌ جرج لین [George Lane] با ترجمه سعید درودی پژوهشی نو از منظر تاریخی، مردم‌نگاری و قوم‌شناسی است که به ابعاد گوناگونی از مغول‌ها در عهد به قدرت رسیدن چنگیز و فرزندانش می‌پردازد.

زندگی روزمره در امپراتوری مغول» [Daily life in the Mongol empire]  جرج لین [George Lane]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، جرج لین، نویسنده و تاریخ‌نگار آمریکایی‌ است و تحقیقات گسترده‌ای بر تاریخ ملل مختلف ازجمله ایران انجام داده است. لین پایان‌نامه‌ دکتری‌اش را بر روی تاریخ ایران در عهد ایلخانی کار کرده و از آن دوره به عنوان رنسانس ایرانی یاد کرده است. پایان‌نامه‌ی دکتری‌ او با عنوان «ایران در اوایل عهد ایلخانان» توسط نشر امیرکبیر منتشر شده است.

مولف بر آن است که در کتاب خود روایتی با تمرکز بر جزئیات زندگی مغول‌ها ارائه دهد. او از آن نگاه کلیشه‌ای به مغول‌ها پرهیز کرده با نگاهی به تاریخ ایران و کنش و واکنشی که در برابر حمله چنگیز رخ داد به بررسی حضور مغولان در تاریخ ایران پرداخته است.

بخشی از متن کتاب که برگرفته از سرلوحه ابن‌اثیر است با اشاره به حمله مغول به ایران و آثار مخرب آن به شکلی است که تاثر ابن اثیر را برانگیخته است به شکلی که می‌گوید از زمانی که جهان آفریده شده، چنین مصیبت و بلایی بر آن نازل نشده بود. این نگاه می‌تواند حاکی از وسعت ابعاد خسارات و کشتاری باشد که چنگیز مغول و فرزندانش در حمله به ایران انجام دادند و حالا یک محقق غیرایرانی سراغ ریشه رفتارهای این قوم با تکیه بر عادات، سبک زندگی و رفتارهای آنها رفته است.

«چند سال بود که از ذکر این حادثه خودداری می‌کردم، زیرا آن را بسیار بزرگ و هولناک می‌شمردم و از یادآوری آن اکراه داشتم. لذا در این راه، یک پای را پیش می‌گذاشتم و پای دیگر را پس می‌کشیدم. آخر چه کسی برایش آسان خواهد بود که خبرگزار مرگ اسلام و مسلمانان باشد؟ چه کسی می‌تواند ذکر چنین واقعه‌ای را ناچیز انگارد؟ بنابراین، ‌ای کاش مادرم مرا نزاده بود یا پیش از بروز این حادثه، مُرده یا از یاد رفته بودم. گروهی از دوستان مرا بر‏می‌‏انگیختند که این رویداد را نیز بنویسم، اما من مدت‌ها دراین‌باره دودل بودم و تردید داشتم. بعد، به این نتیجه رسیدم که ننوشتنِ آنْ سودی نمی‌دهد.

از‌این‌رو، می‌گویم این کار، یعنی «تاریخ‌‏نویسی»، شامل ذکر چنین حادثه عظیم و مصیبت بزرگی نیز هست که روزها و شب‌ها دیگر همانندش را نخواهند آورد و همه مردم، به‌ویژه مسلمانان را در بر گرفت. اگر گوینده‌ای می‌گفت: «جهان از زمانی که پروردگار بزرگ و منزه آدم را آفرید، تا امروز به چنین بلایی گرفتار نشده بود»، راست می‌گفت، زیرا در تواریخ، حادثه‌ای که بزرگ‌تر از این یا نزدیک به این رویداد باشد دیده نمی‌شود. از بزرگ‌ترین حوادثی که تاریخ‌ها ذکر می‌کنند یکی کاری است که بخت‌النصر با بنی‌اسرائیل کرد و ایشان را کشت و بیت‌المقدس را ویران کرد. ولی بیت‌المقدس چه نسبتی دارد با شهرهایی که این ملاعین خراب کردند و هر شهرکی از آنها چند برابر بیت‌المقدس بود. شمارۀ فرزندان اسرائیل نیز، نسبت به کسانی که در حادثه مغول کشته شدند، چیزی نیست، زیرا تنها تعداد اهالی یک شهرک که خونشان ریخته شد بیش از تعداد بنی‌اسرائیل است. شاید تا انقراض عالم و پایان جهان، مردم همانند چنین حادثه و چنین قوم خون‌خواری را نبینند (که نظیری جز یأجوج و مأجوج نداشتند.»

لین سعی می‌کند با عینک دیگری به مغولان نگاه کند که شاید یک ایرانی کمتر بتواند چنین نگاهی داشته باشد، لذا درباره نوع نگاه ایرانیان به مغولان آورده است: «همواره از مغول‌ها با بدنامی، دوری از تمدن و وحشی‌گری نام برده و یاد کرده‌اند. اقوام و مللی که در کشورگشایی‌های چنگیزخان تارومار شدند، تا توانسته‌اند مغول‌ها را بدترین نوع بشر تصویر کرده‌اند، آن‌هم بدون در نظر گرفتن این نکته که مگر بسیاری از اقوام فاتح در سراسر تاریخ، رفتاری جز این داشته‌اند؟ غیر از این است که بسیاری از کشورگشایان تاریخ از آن روی این همه بد نشنیده‌اند که نتوانسته‌اند تمام آسیا تا قلب اروپا را به چنگ آورند؟

البته کمتر کسی هم در ماجرای آغاز حمله‌ چنگیزخان و سپاهیانش، نقش پررنگ حاکم سلطان محمد خوارزمشاه را در شهر اترار تذکر می‌دهد که با کشتن فرستادگان چنگیز، دست روی نقطه‌ حساس انتقام‌جویی مغول‌ها گذاشت و آن‌ها را به شور و عصبیتی کم‌نظیر در تاریخ رساند تا به آن‌جا که شمشیرها و کمان‌های مغول‌ها تا به قلب اروپا نرسیده بود، پایین نیامده و غلاف نشد. در این میان به همین سیاق بسیار کم نوشته و گفته شده که این مردم اگر این‌قدر وحشی و بی‌تمدن بودند چه‌گونه این‌همه فنون جنگاوری، انتقال ارتش و اداره‌ ممالکشان را می‌دانستند؟»

این کتاب علاوه بر پرداختن به تاریخ مغول‌ها اطلاعاتی جامع و کامل و در عین‌حال تحلیل از سبک زندگی، جنگاوری، شیوه‌های حکومت‌داری و قوانین، دین و آداب و رسوم و مناسک، مسائل مربوط به زنان و فرزندان و خانواده و ... به خواننده‌اش ارائه می‌دهد و ازهمین‌روی زندگی روزمره در امپراتوری مغول یکی از بهترین منابع برای شناخت این قوم و ملت عجیب سازگار و ناسازگار تاریخ است!

با این نگاه از آن طرف لین سراغ زندگی روزمره قوم مغول رفته است تا بر اساس شواهدی که تا کنون پژوهشگران و مورخان سراغ آن نرفته‌اند به شرح رفتار چنگیزخان مغول و افرادش بپردازد، از طرفی موضوع جدید و جذابی را انتخاب کرده است که برای مخاطب غیر از علاقه‌مندان به بحث‌های تاریخی جذاب است اگرچه لین به عنوان یک فرد غیرایرانی نگاه تاریخ به موضوع دارد.

کتاب «زندگی روزمره در امپراتوری مغول» نوشته‌ جرج لی» با ترجمه سعید درودی در 520 صفحه به بهای 155 هزار تومان از سوی نشر نگاه به چاپ رسیده است.

................ هر روز با کتاب ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...