وزن زندگی در ترازوی فلسفه | الف


از همان دم که سقراط به‌وضوح اعلام کرد که «زندگی بررسی نشده ارزش زیستن ندارد»، توجه به زندگی و تأمل در چند و چون آن از موضوعات بسیار جدی و مورد اهتمام فیلسوفان واقع شد. کاملاً روشن است که بررسی موردنظر سقراط یک بررسی فلسفی است و نه برخوردی سطحی، عادی و معمولی. بیشتر فیلسوفان این آرمان سقراطی را در فلسفه ورزی خویش پیش چشم داشتند و جایگاه مناسبی در فلسفه خود به آن بخشیدند.

جین کازز [jean kazez] وزن چیزها» [The weight of things: philosophy and the good life]

حتی در نگاه فیلسوفانی چون افلاطون پرداختن به زندگی به حدی اهمیت دارد که غایت نهایی فلسفه را در این می‌دانند که زندگی همه انسان‌های جامعه را هم به جهت نظری و هم به جهت عملی به سامان کند. ازاین‌روست که فیلسوفان را فرزانگان و اندیشمندانی می‌دانند که چگونگی زندگی درست و خوب را به انسان‌ها نشان می‌دهند. در طول تاريخ نیز به همين دليل به آنان لقب حکيم می‌دادند.

البته ممکن است کسی گمان کند که فلسفه نه تنها ربطی به زندگی ندارد بلکه اساساً از آن دور است و باعث دوری از زندگی واقعی می‌شود؛ اما این گمان پنداری باطل است؛ زیرا هر نوع زندگی و هرگونه زیستنی پیشاپیش نوعی نگاه به انسان، زندگی، جهان و غایت انسان را فرض می‌گیرد. سپس با توجه به آن‌ها تلاش می‌شود که زندگی انسانی تنظیم و تنسیق و مدیریت شود. همه این موارد مقولاتی فلسفی هستند که نقد و بررسی صحت و سقم آن‌ها فقط در فلسفه و با فلسفه امکان‌پذیر است.

خانم جین کازز [jean kazez] نیز در کتاب «وزن چیزها» [The weight of things: philosophy and the good life] قصد دارد در همین مسیر گام بردارد و خواننده را به قدم نهادن در این راه ترغیب و تشویق کند. او برای این منظور هم حاصل آراء و نظریات فیلسوفان بزرگ را پیش چشم داشته و هم افکار و تأملات و نظریات خود را به خواننده عرضه کرده است.

این کتاب پس از مقدمه نویسنده، شامل ده فصل است. عناوین جالب این فصول به ترتیب عبارت‌اند از:
۱-این دنیای فانی ۲-زندگی‌های عجیب ۳-عقل و شانس ۴-آیا خوشبختی تنها چیزی است که اهمیت دارد؟ ۵-ضرورت‌ها ۶-سردرگمی‌های تنوع ۷-انتخاب‌های دشوار ۸-در تلاش خوب بودن ۹-قلمرو دینی ۱۰-هدف‌گیری

مسئله فصل اول بررسی این مطلب است که با توجه به اینکه همه‌چیز روزی به پایان می‌رسد، این امر چه تفاوتی در وضعیت زندگی ما ایجاد می‌کند؟

در فصل دوم به این سؤال می‌پردازد که آیا زندگی سرشار از همه‌چیز همواره خوب است؟

در ادامه همین بحث در فصل سوم این پرسش را پیش می‌کشد که هدف‌های خوبی که باید در زندگی انتخاب کنیم کدام‌اند؟ جین کازز برای یافتن پاسخ ابتدا دیدگاه‌هایی را که در یونان باستان مطرح شده بررسی می‌کند و سپس به قرن نوزدهم منتقل و نظریات فیلسوفان سودگرای این سده نیز واکاوی می‌شود.

فصل پنج به این مسئله اختصاص یافته که ویژگی‌ها و مؤلفه‌هایی که باعث یک زندگی خوب‌اند، کدامند؟ مؤلف چند ویژگی و مؤلفه مهم را مطرح و بررسی می‌کند که مهم‌ترین آن‌ها عبارت‌اند از: خوشبختی، استقلال، اخلاق و دانش.

فصل ششم همین مسئله را در مورد افرادی که معلول هستند پیگیری و آن را به این صورت بازسازی می‌کند: کسانی که معلولیت جدی دارند چگونه می‌توانند از چنین مؤلفه‌هایی برخوردار باشند؟

فصل بعدی، فصل هفتم، به دنبال یافتن ابزاری برای حل تناقضاتی است که میان ضرورت‌های زندگی وجود دارد. در دو فصل بعدی، هشتم و نهم، به ترتیب از جایگاه اخلاق و دین در زندگی بحث می‌شود و در فصل آخر نیز جمع‌بندی، سبک و سنگین کردن اهداف مختلف زندگی و انتخاب میان آن‌ها را به بحث می‌گذارد.

نکته مهم، آن است که نویسنده قصد ندارد به هیچ‌کدام از این پرسش‌ها پاسخ قطعی و نهایی بدهد. او می‌خواهد تأملاتی داشته باشد و خواننده را نیز در مسیر فلسفه ورزی با خود همراه کند.

متأسفانه علی‌رغم اهمیت مسئله، کتاب‌هایی که با این موضوع ترجمه شده‌اند کم شمارند. تألیف مستقل به زبان فارسی از این هم کمتر است. گو اینکه در این اواخر کتاب‌های بیشتری در این زمینه در حال ترجمه است. در هر صورت ما نیاز بسیار جدی و حیاتی به درک و فهم زندگی داریم؛ زیرا زندگی خوب بدون این درک و فهم آن امکان‌پذیر نیست. مشکلات، سردرگمی، ناراحتی، شکست، پوچی و بی‌معنایی و خلاصه همه آشفتگی‌ها و پریشانی‌ها همه به خاطر این است که ناآگاهانه و ناهشیارانه زندگی می‌کنیم. مسائلی از قبیل اینکه زندگی چیست، در زندگی چه باید کرد، از زندگی چه می‌خواهیم، چگونه باید زندگی کرد، هدف و معنای زندگی کدام است، ... همه این‌ها مسائلی است که هیچ انسان آگاه و هشیاری نمی‌تواند نسبت به آن‌ها غافل باشد. اگر تنها کمی هشیار باشیم خود این پرسش‌ها هستند که به آگاهی ما هجوم می‌آورند و ما را آرام نمی‌گذارند.

«وزن چیزها» تمرین خوبی برای اندیشیدن جدی به زندگی است تا زندگی خود را در ترازوی خردِ فلسفی وزن‌کشی کنیم. نکته آخر اینکه زندگی در واقع همان معنای زندگی است و معنای زندگی نیز بدون عقلانیت و اندیشیدن حاصل نمی‌شود. نتیجه آنکه بدون خرد و اندیشه از زندگی شایستۀ انسانی خبری نخواهد بود.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...
گوته بعد از ترک شارلوته دگرگونی بزرگی را پشت سر می‌گذارد: از یک جوان عاشق‌پیشه به یک شخصیت بزرگ ادبی، سیاسی و فرهنگی آلمان بدل می‌شود. اما در مقابل، شارلوته تغییری نمی‌کند... توماس مان در این رمان به زبان بی‌زبانی می‌گوید که اگر ناپلئون موفق می‌شد همه اروپای غربی را بگیرد، یک‌ونیم قرن زودتر اروپای واحدی به وجود می‌آمد و آن‌وقت، شاید جنگ‌های اول و دوم جهانی هرگز رخ نمی‌داد ...
موران با تیزبینی، نقش سرمایه‌داری مصرف‌گرا را در تولید و تثبیت هویت‌های فردی و جمعی برجسته می‌سازد. از نگاه او، در جهان امروز، افراد بیش از آن‌که «هویت» خود را از طریق تجربه، ارتباطات یا تاریخ شخصی بسازند، آن را از راه مصرف کالا، سبک زندگی، و انتخاب‌های نمایشی شکل می‌دهند. این فرایند، به گفته او، نوعی «کالایی‌سازی هویت» است که انسان‌ها را به مصرف‌کنندگان نقش‌ها، ویژگی‌ها و برچسب‌های از پیش تعریف‌شده بدل می‌کند ...
فعالان مالی مستعد خطاهای خاص و تکرارپذیر هستند. این خطاها ناشی از توهمات ادراکی، اعتماد بیش‌ازحد، تکیه بر قواعد سرانگشتی و نوسان احساسات است. با درک این الگوها، فعالان مالی می‌توانند از آسیب‌پذیری‌های خود و دیگران در سرمایه‌گذاری‌های مالی آگاه‌تر شوند... سرمایه‌گذاران انفرادی اغلب دیدی کوتاه‌مدت دارند و بر سودهای کوتاه‌مدت تمرکز می‌کنند و اهداف بلندمدت مانند بازنشستگی را نادیده می‌گیرند ...
هنر مدرن برای او نه تزئینی یا سرگرم‌کننده، بلکه تلاشی برای بیان حقیقتی تاریخی و مقاومت در برابر ایدئولوژی‌های سرکوبگر بود... وسیقی شوئنبرگ در نگاه او، مقاومت در برابر تجاری‌شدن و یکدست‌شدن فرهنگ است... استراوینسکی بیشتر به سمت آیین‌گرایی و نوعی بازنمایی «کودکانه» یا «بدوی» گرایش دارد که می‌تواند به‌طور ناخواسته هم‌سویی با ساختارهای اقتدارگرایانه پیدا کند ...