کتاب «گُلی زیر آوار» نوشته هما مهرآبادی و مریم‌السادات زکریایی شامل روایت زندگی شهید سیدمجتبی حسینی توسط نشر ۲۷ منتشر و راهی بازار نشر شد.

گلی زیر آوار نوشته هما مهرآبادی و مریم‌السادات زکریایی  زندگی شهید سیدمجتبی حسینی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، این‌کتاب دربرگیرنده زندگینامه شهید سیدمجتبی حسینی فرمانده اطلاعات‌عملیات لشکر ۲۷ است که در عملیات کربلای ۵ در منطقه شلمچه به شهادت رسید و پیکرش مفقود شد.

«گُلی زیر آوار» پیش‌رو ۴ فصل اصلی دارد که عبارت‌اند از «تمام دلخوشی خانه»، «میان آتش مریدش می‌شود»، «نفسشان را بریده بود...» و «زیر یک پتو با عراقی...». سه‌فصل اول کتاب، هرکدام ۲ بخش را شامل می‌شوند و فصل چهارم هم ۳ بخش را در بر می‌گیرد. عناوین بخش‌های مندرج در فصول هم به‌ترتیب عبارت است از: «کم‌کم دارد مرد می‌شود»، «توی لیست ترور...»، «همیشه گمنام»، «همت نمی‌تواند حرف بزند...»، «بالای سرش نوحه می‌خواند...»، «باید از شر این ترکشا خلاص بشی»، «همه سرزنشش می‌کردند»، «کسر شان لات‌هاست» و «گلی زیر آوار».

این‌کتاب تعدادی عکس و تصاویر از شهید حسینی را شامل می‌شود که بین‌شان می‌توان شیخ حسین انصاریان را نیز بین رزمندگان لشکر ۲۷ مشاهده کرد.

در قسمتی از این‌کتاب می‌خوانیم:

آن‌شب، شبی مهتابی بود، اما با وزش بادی که آن‌ها را دچار این مشکل کرده بود، ناگهان ابری آمد و جلوی ماه را گرفت. منطقه تاریکِ تاریک شد. به همین‌خاطر آن‌ها توانستند تا حدود ۱۰ متری عراقی‌ها پیش بروند. نخ را به‌سرعت به جایی بستند و به عقب برگشتند. شدت باد، بیشتر شد. آن‌ها دیگر توی قایق تعادل نداشتند و مسیر برگشت‌شان را هم گم کرده بودند. از آن‌طرف، هوشنگ که خیس شده بود، به‌قدری سردش بود که دیگر قادر به انجام هیچ‌کاری نبود. از سرما دندانش به هم می‌خورد. به هم می‌خورد و عضلات صورتش منقبض می‌شد. دوربین دید در شب توی دستش بود، اما طوری دندان‌هایش به هم می‌خورد و می‌لرزید که دوربین توی دستش نمی‌ماند. سیدمجتبی همچنان پشت فرمان نشسته بود و قایق را به جلو می‌راند. در اثر وزش باد، سطح آب بیشتر موّاج شده بود و قایق هم روی سطح آب تکان می‌خورد و بیشتر از قبل، تعادلش را از دست می‌داد. سیدمجتبی به هوشنگ نگاه کرد و متوجه شد که او به‌شدت می‌لرزد و دیگر نمی‌تواند با دوربین نگاه کند. باید پیش از روشن‌شدن هوا برمی‌گشتند.

این‌کتاب با ۱۹۶ صفحه، شمارگان هزار نسخه و قیمت ۴۰ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

نخستین، بلندترین و بهترین رمان پلیسی مدرن انگلیسی... سنگِ ماه، در واقع، الماسی زردرنگ و نصب‌شده بر پیشانی یک صنمِ هندی با نام الاهه ماه است... حین لشکرکشی ارتش بریتانیا به شهر سرینگاپاتام هند و غارت خزانه حاکم شهر به وسیله هفت ژنرال انگلیسی به سرقت رفته و پس از انتقال به انگلستان، قرار است بر اساس وصیت‌نامه‌ای مکتوب، به دخترِ یکی از اعیان شهر برسد ...
تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...