کتاب «هرکول و طویله‌ی اوجیاس» [herkules und der Stall des Augias : Der Prozess um des Esels Schatten] نوشته فریدریش دورنمات و ترجمه حمید سمندریان، از سوی نشر قطره منتشر شد.

هرکول و طویله‌ی اوجیاس» [herkules und der Stall des Augias : Der Prozess um des Esels Schatten] نوشته فریدریش دورنمات

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، در توضیحی بر کتاب آمده که دورنمات در نمایشنامه‌ی هرکول و طویله‌ی اوجیاس برخلاف همیشه و تفکر دیگر آثارش، این بار سعی می‌کند که خوش‌بین باشد و انسان را تغییر‌پذیر نشان دهد. او در این نمایشنامه با الهام از کاراکترهای آثار کلاسیک یونانی همچون سوفوکل، سعی در نشان دادن تعارض بین نیروهای ما‌فوق بشری و عملکرد انسان را دارد.

در این نمایشنامه هرکول سمبل قدرت است و با نیرو و مهارتی که دارد به کمک بشر می‌آید تا به تطهیر و پاکیزگی بشر و اجتماعش کمک کند، اما درنهایت مغلوب می‌شود. چون دورنمات معتقد است تا زمانی که زباله در مغز انسان‌ها ریشه دوانده، پس زباله‌روبی ظاهری در جامعه هیچ فایده‌ای ندارد.

«باغ‌وحش شیشه‌ای» نوشته تنسی ویلیامز، «دایره گچی قفقازی» و «زندگی گالیله» نوشته برتولت برشت، «ملاقات بانوی سالخورده»، «بازی استریندبرگ»، «فیزیکدان‌ها» و «رمولوس کبیر» نوشته فریدریش دورنمات، «آندورا» و «خشم شدید فیلیپ هوتس» نوشته ماکس فریش و «دوزخ» نوشته ژان پل سارتر از آثار ترجمه‌ای حمید سمندریان به شمار می‌آید.

کتاب «هرکول و طویله‌ی اوجیاس» نوشته فریدریش دورنمات، در 128 صفحه، به قیمت 28هزار تومان، در قطع رقعی، جلد شومیز، با ترجمه حمید سمندریان و از سوی نشر قطره راهی بازار کتاب شد.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...