رمان «برایم بنویس» [Love virtually] اثر دانیل گلاتائور [Daniel Glattauer] و ترجمه سپیده اشرفی توسط نشر آرادمان منتشر شد. روایت کتاب درباره عشقی است که از طریق ایمیل شکل گرفته است.

برایم بنویس» [Love virtually] اثر دانیل گلاتائور [Daniel Glattauer]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، دانیل گلائاتور نویسنده و روزنامه‌نگار ۶۱ ساله اتریشی است که در وین به‌دنیا آمده و همان‌جار کار و زندگی می‌کند. آثار او که معمولاً تم روانشناسی هم دارند، به بیش از ۴۰ زبان دنیا با بیش از سه میلیون تیراژ انتشار یافته‌اند. او کتابی با عنوان «عشق مجازی» دارد که به تازگی با ترجمه‌ای از سپیده اشرفی و طرح جلدی از معصومه میرزایی در ۲۳۰ صفحه و بهای ۵۹ هزار تومان توسط انتشارات آرادمان روانه بازار نشر شده است. مترجم عنوان کتاب را به «برایم بنویس» تغییر داده است.

دانیل گلائاتور در این اثر نیز روایتی متفاوت و مدرن را از مفهوم عشق به دست می‌دهد. یک خانم مشترک یک مجله، ایمیل‌هایی به مجله می‌دهد که اشتراک او را قطع کنند، چون معتقد است که سطح کیفی این مجله‌ها به‌شدت افت کرده است. او به‌صورت ناخواسته ایمیل‌هایش را به یک مرد روانشناس پژوهشگر در حوزه بیان می‌فرستد. آقای روانشناس پس از مدتی، به خانم مشترک مجله ایمیل می‌زند که اشتباهش را گوشزد کند. پس از مدتی و رد و بدل شدن نامه‌های الکترونیکی، عشقی در میان آنان شکل می‌گیرد. عشقی مداوم و داغ که درنهایت هم بدون دیدار، به یک سرنوشت عجیب منتهی می‌شود.

از سپیده اشرفی پیش‌تر آثاری چون «جان کندن؛ چگونه اکثریت را شکست دادم» (خاطرات و زندگی استیسی آبرامز، سیاستمدار زن سیاهپوست آمریکایی / آرادمان)، «رهبری شگفت‌انگیز» (خاطرات و زندگی جاسیندا آردرن، نخست‌وزیر جنجالی نیوزلند / آرادمان) و «کتاب یا سیگار» (مقاله‌های جورج اورول / چشمه) منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...