«دون ژوان (به زبان خودش)» [Don Juan: His Own Version یا Don Juan: erzählt von ihm selbst] اثر پتر هانتکه [Peter Handke] منتشر شد.

دون ژوان (به زبان خودش)» [Don Juan: His Own Version یا Don Juan: erzählt von ihm selbst]  پتر هانتکه [Peter Handke ]پیتر هاندکه

به گزارش 
کتاب نیوز، رمان 
«دون ژوان (به زبان خودش)» با ترجمه اژدر انگشتری توسط انتشارات بیدگل به چاپ رسید.

پتر هانتکه (زادهٔ ۶ دسامبر ۱۹۴۲ در گریفن اتریش) نویسنده و نمایشنامه‌نویس پیشرو اتریشی و برنده جایزه نوبل ادبیات سال ۲۰۱۹ است. او با آفرینش آثاری نو و نامتعارف و تغییر نشانه‌ها و روابط بین شخصیت‌ها در نمایشنامه‌هایی چون دشنام به تماشاگران و کاسپار، شیوه‌های بدیعی به کار گرفت و به تجربه‌گرایی دست یازید. هانتکه در آثار بعدی خود از شیوه‌های نوآورانهٔ درهم شکستن مرزهای زمان و بازگشت به اصل خویش و به کاربستن اشیاء و رویدادهای عادی برای تصویر اسطوره‌های نهان در دل آن‌ها سود جسته‌ است. او در متن بیش از هر چیز به بیگانه سازی ذهن و محیط در آثار پرداخته است.

ناشر در معرفی این اثر او آورده است:

چیزی جز تسلی‌ناپذیری و اندوهش او را به حرکت وانمی‌داشت. اندوهش را به سرتاسر دنیا می‌بُرد و آن را در دنیا می‌پراکند. دون ژوان با اندوهش زندگی می‌کرد، مثل یک منبع نیرو. اندوهش بزرگ‌تر و فراتر از او بود. به تعبیری ــ و نه‌فقط به تعبیری ‌ــ مسلح به آن، اگرچه خودش را به هیچ‌وجه نامیرا نمی‌دانست، ولی می‌دانست که آسیب‌ناپذیر است. اندوه چیزی بود که سرکشش می‌کرد و در ‌عوض (یا به عبارت دقیق‌‌تر مرحله‌به‌مرحله) او را در برابر هر چیزی که پیش می‌آمد کاملاً نفوذناپذیر می‌کرد، پذیرنده می‌کرد، و در صورتِ لزوم نامرئی.

این دون ژوان اصولاً مانند دون ژوان‌های دیگر نیست. او درگیر خسران و یأسی است که او را از تمام آن سبک‌سری‌ها، شیطنت‌ها و حتی خباثت‌ها محروم می‌کند، از تمام ویژگی‌هایی که، از روایت مولیر به بعد، با این شخصیت اسطوره‌ای عجین شده‌اند. و با وجود این دون ژوانِ هانتکه احتمالاً هنوز شخصیتی فرانسوی است، فرانسویِ سودازده‌ای که روزی از روزها در برابر آشپز بیکارِ روزگار ما، در پورت رویالِ مجاورِ پاریس، پایگاه قدیمی یانسنیست‌ها، ظاهر می‌شود. دون ژوان هفت سفر را به‌سوی هفت زن در هفت کشور از سر می‌گذراند، و داستانش را روایت می‌کند. گهگاه غنایی افسانه‌وار دارد، ولی اغلب اوقات چیزی صرفاً رنگ‌باخته و بسیار ساختگی است.

«دون ژوان (به زبان خودش)» اثر پتر هانتکه در 183 صفحه و قیمت 56 هزارتومان در دسترس علاقمندان قرار گرفته است.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...