رمان «مگره و جنایتکار» [Maigret and the Killer (Maigret et le Tueur)] نوشته ژرژ سیمنون با ترجمه عباس آگاهی توسط انتشارات جهان کتاب منتشر و راهی بازار نشر شد.

مگره و جنایتکار» [Maigret and the Killer (Maigret et le Tueur)] نوشته ژرژ سیمنون

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، رمان «مگره و جنایتکار» ۲۱ آوریل ۱۹۶۹ در اپالنژ سوئیس به پایان رسید. اولین‌چاپش هم ۳۰ اکتبر همان‌سال توسط انتشارات پرس دو سایته عرضه شد. سال ۱۹۸۷ هم مارسل کراوِن با اقتباس از آن، فیلمی سینمایی با بازی ژان ریشار ساخت.

در داستان این‌رمان، دانشجوی جوانی به‌نام آنتوان باتی حضور دارد که عادت دارد گفت‌وگوهای مردم عادی از همه اقشار را ضبط کند. در یک شب بارانی، آنتوان باتی پس از خروج از یک‌کافه در محله‌ای فقیرنشین در پاریس مورد حمله قرار می‌گیرد و با جراحت ناشی از ضربات متعدد چاقو به قتل می‌رسد.

همزمان با رخ‌دادن حادثه قتل دانشجوی جوان، سربازرس مگره در خانه‌ دوستش دکتر پاردُن که نزدیک محل حادثه قرار دارد، مهمان است. او با اطلاع از وقوع این‌حادثه، مسئول پرونده پیگیری آن و عهده‌دار تحقیق برای پیداکردن قاتل می‌شود. اما با توجه به شرایطی که مقتول داشته، نمی‌توان به‌راحتی انگیزه‌ای برای جنایت پیدا کرد...

«مگره و جنایتکار» این‌رمان ۸ فصل دارد.

در بخشی از این‌کتاب می‌خوانیم:

مگره و ژانویه برای صرف شام به کافه دوفین رفتند. تقریبا هیچ‌کس در آنجا نبود. معمولا ظهرها، و طرف‌های غروب، دوتا سالن کوچک پر می‌شدند.
مگره به همسرش تلفن کرد تا به او شب‌به‌خیر بگوید.
«اصلا نمی‌دونم چه ساعتی برمی‌گردم... هدایت عملیات در دست من نیست...»
او فقط در پاریس عملیات پلیس آگاهی را هدایت می‌کرد و به همین‌دلیل، ساعت نُه با ماشینی که ژانویه آن را می‌راند و لورتی چاقالو هم روی صندلی عقبش نشسته بود، در مقابل مغازه مرد قاب‌ساز متوقف شد.
ماشین به رنگ سیاه و بی‌هیچ‌علامت مشخص، ولی مجهز به فرستنده و گیرنده رادیویی بود. ماشین مجهز دیگری نیز در پنجاه‌متری آنها پارک کرده بود. سربازرس گروژان و سه‌نفر از بازرسانش در آن نشسته بودند.
یک اتوبوس نیروی پلیس هم با حدود ده مامور لباس‌شخصی در یکی از کوچه‌های نزدیک مستقر شده بود.
لوکا هم با اتومبیل، نه‌چندان دور از محل اقامت میلا، کوچه نتردام-دو-لورت، کشیک می‌داد.
او، قبل از همه، حرکت کرد.

این‌کتاب با ۱۸۰ صفحه، شمارگان ۵۰۰ نسخه و قیمت ۴۵ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

بابا که رفت هوای سیگارکشیدن توی بالکن داشتم. یواشکی خودم را رساندم و روشن کردم. یکی‌دو تا کام گرفته بودم که صدای مامانجی را شنیدم: «صدف؟» تکان خوردم. جلو در بالکن ایستاده بود. تا آمدم سیگار را بیندازم، گفت: «خاموش نکنْ‌نه، داری؟ یکی به من بده... نویسنده شاید خواسته است داستانی «پسامدرن» بنویسد، اما به یک پریشانی نسبی رسیده است... شهر رشت این وقت روز، شیک و ناهارخورده، کاری جز خواب نداشت ...
فرض کنید یک انسان 500، 600سال پیش به خاطر پتکی که به سرش خورده و بیهوش شده؛ این ایران خانم ماست... منبرها نابود می‌شوند و صدای اذان دیگر شنیده نمی‌شود. این درواقع دید او از مدرنیته است و بخشی از جامعه این دید را دارد... می‌گویند جامعه مدنی در ایران وجود ندارد. پس چطور کورش در سه هزار سال قبل می‌گوید کشورها باید آزادی خودشان را داشته باشند، خودمختار باشند و دین و اعتقادات‌شان سر جایش باشد ...
«خرد»، نگهبانی از تجربه‌هاست. ما به ویران‌سازی تجربه‌ها پرداختیم. هم نهاد مطبوعات را با توقیف و تعطیل آسیب زدیم و هم روزنامه‌نگاران باتجربه و مستعد را از عرصه کار در وطن و یا از وطن راندیم... کشور و ملتی که نتواند علم و فن و هنر تولید کند، ناگزیر در حیاط‌خلوت منتظر می‌ماند تا از کالای مادی و معنوی دیگران استفاده کند... یک روزی چنگیز ایتماتوف در قرقیزستان به من توصیه کرد که «اسب پشت درشکه سیاست نباش. عمرت را در سیاست تلف نکن!‌» ...
هدف اولیه آموزش عمومی هرگز آموزش «مهارت‌ها» نبود... سیستم آموزشی دولت‌های مرکزی تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا توده‌ها را در مدارس ابتدایی زیر کنترل خود قرار دهند، زیرا نگران این بودند که توده‌های «سرکش»، «وحشی» و «از لحاظ اخلاقی معیوب» خطری جدی برای نظم اجتماعی و به‌علاوه برای نخبگان حاکم به شمار روند... اما هدف آنها همان است که همیشه بوده است: اطمینان از اینکه شهروندان از حاکمان خود اطاعت می‌کنند ...
کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...