کتاب «گریه نکن بچه‌جان» [Weep not child‬] نوشته انگوگی وا تیونگو [Ngugi wa Thiongo] با ترجمه مهدی غبرایی از سوی انتشارات افق به کتاب‌فروشی‌ها رسید.

گریه نکن بچه‌جان» [Weep not child‬] انگوگی وا تیونگو [Ngugi wa Thiongo]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، این کتاب -که در سری کتاب‌های «شاهکارهای پنج‌میلی‌متری» از این ناشر به چاپ رسیده است- روایت رنجی است که از ناآرامی‌ها، تنش‌ها، در گیری‌های داخلی و استعمار بر قاره‌ی آفریقا روا داشته می‌شود.

در پشت جلد کتاب می‌خوانیم: «ما امروز به همین دلیل اینجاییم. همه‌ی سیاه‌ها با هم برادرند. با هم باید یک‌صدا فریاد بزنیم: «زمان آن فرارسیده! مردم ما را به حال خود بگذارید! ما زمین خود را می‌خواهیم. همین حالا.»

انگوگی وا تیونگو(1938-) نویسنده‌ای کنیایی است که در چند سال اخیر از او به عنوان یکی از برندگان احتمالی جایزه‌ی نوبل یاد شده است. او به خاطر نظریات انتقادی بارها تحت تعقیب حکومت کنیا قرار گرفته.» آثار او در حوزه‌های رمان، داستان کوتاه، مقاله، نمایش‌نامه و تحقیق به بیش از 17 زبان ترجمه شده است.

کتاب «گریه نکن بچه جان» نوشته انگوگی وا تیونگو، در 104 صفحه، در قطع رقعی، جلد شومیز، یه قیمت 16 هزار تومان و با ترجمه مهدی غبرایی، از سوی انتشارات افق به کتاب‌فروشی‌ها راه یافت.

................ هر روز با کتاب ...............

زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...
من از یک تجربه در داستان‌نویسی به اینجا رسیدم... هنگامی که یک اثر ادبی به دور از بده‌بستان، حسابگری و چشمداشت مادی معرفی شود، می‌تواند فضای به هم ریخته‌ ادبیات را دلپذیرتر و به ارتقا و ارتفاع داستان‌نویسی کمک کند... وقتی از زبان نسل امروز صحبت می‌کنیم مقصود تنها زبانی که با آن می‌نویسیم یا حرف می‌زنیم، نیست. مجموعه‌ای است از رفتار، کردار، کنش‌ها و واکنش‌ها ...