من از طریق اخبار اطلاع پیدا کردم این دو اثر به زبان عربی ترجمه شده‌اند. با ناشر تماس گرفتم؛ اما ناشر تنها کاری که کرد، بعد از مدت‌ها وقفه، دو نسخه از ترجمه‌ی کتاب را برایم فرستاد... در جایی‌که نویسنده محلی از اعراب ندارد، کاری از دست ما برنمی‌آید... از سازنده‌ی فیلم "دخیل"، داریوش یاری، و تهیه‌کننده‌ی فیلم، عبدالله اسفندیاری، شکایت کردم. خانه‌ی سینما سه سال است که مرا سر می‌دواند.

"محمدرضا بایرامی" نسبت به ترجمه‌ی غیرقانونی آثارش، ساختن بدون اجازه‌ی فیلم از آن‌ها و همچنین پرداخت نشدن حق‌التألیفش اعتراض کرد.

این نویسنده در گفت‌وگو با ایسنا اظهار کرد: «دو تا از کتاب‌هایم با عنوان "سه روایت از یک مرد" و "مرغ‌های دریایی"، بدون اجازه‌ی مؤلف، توسط ناشر ایرانی اثر، نشر شاهد، با همکاری نشر بنیاد الهادی در خارج از کشور، ترجمه و منتشر شده‌اند؛ در شرایطی که حتا در ترجمه‌ی اثر، نامی از نویسنده به میان نیامده و این خلافی آشکار است که صورت گرفته است.»

بایرامی با بیان این‌که به‌عنوان نویسنده کاری از دستش بر نمی‌آید، افزود: «من از طریق اخبار اطلاع پیدا کردم این دو اثر به زبان عربی ترجمه شده‌اند. با ناشر تماس گرفتم؛ اما ناشر تنها کاری که کرد، بعد از مدت‌ها وقفه، دو نسخه از ترجمه‌ی کتاب را برایم فرستاد. در حالی‌که ما علی‌رغم این که عضو کپی‌رایت نیستیم؛ اما با انتشار آثارمان در غرب با مشکلی روبه‌رو نمی‌شویم و آن‌هایی که در غرب هستند، این حقوق را رعایت می‌کنند. اما آن‌هایی که در کشور خود ما ریشه دارند، به این مسائل اعتنا نمی‌کنند و برای نویسنده هیچ محلی از اعراب قائل نیستند و گاهی هم افرادی که در مصادر این کارها هستند، اصولا رابطه‌یی وارد این حوزه‌ها شده‌اند و اصلا این‌کاره نیستند.»

او تأکید کرد: «ناشر ایرانی این اثر نشر شاهد است که دولتی است و هرچه اعتراض کرده‌ام، هیچ توجهی نشده است و نزدیک به چندماهی از وقوع این تخلف می‌گذرد.»

بایرامی در ادامه خاطرنشان کرد: «در این زمینه قانون نداریم و از سویی نویسنده حقوقی ندارد. در جایی‌که نویسنده محلی از اعراب ندارد، کاری از دست ما برنمی‌آید. در حالی‌که بدون اجازه و ذکر نام نویسنده، به انتشار ترجمه‌ی عربی اثر اقدام کرده‌اند، دو نسخه‌ای را که نیز برایم فرستادند، درنهایت پس از تماس من و مثلا برای دلجویی بود؛ وگرنه این زحمت را هم به خودشان نمی‌دادند.»

این نویسنده درباره‌ی پیگیری حقوقی این مسأله تصریح کرد: «ما در دستگاه قضایی هیچ مرجع مشخصی برای پیگیری این امر نداریم و قاعدتا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی یک چنین جایی دارد به عنوان هیأت حل اختلاف ناشر و نویسنده و از این قبیل چیزها، که عملا هیچ اتفاقی نمی‌افتد. کما این‌که از روی آثارم فیلم ساخته شد و نامه‌نگاری‌هایم هیچ نتیجه‌ای نداد. از سازنده‌ی فیلم "دخیل"، داریوش یاری، و تهیه‌کننده‌ی فیلم، عبدالله اسفندیاری، شکایت کردم. خانه‌ی سینما سه سال است که مرا سر می‌دواند و یک‌بار هم حکم شگفت‌انگیزی داد که حالا این‌ها به فکرشان رسیده و تو مگر طلب‌کاری؟! درواقع در کشوری که نویسندگان محلی از اعراب ندارند، عملا شکایت‌ کردن چیزی جز به‌هم ریختن اعصاب ندارد.»

او در ادامه افزود: «الان اگر حق‌التألیف شما را ندهند، هیچ ‌کاری نمی‌توانی بکنی. چنان‌چه علی‌رغم تماس‌هایی، هنوز حق‌التألیف کتاب "خون‌نوشت" را که کنگره‌ی شهدای خراسان منتشر کرده، دریافت نکرده‌ام و هیچ‌ کاری نمی‌توانم بکنم.»

این نویسنده‌ی ادبیات دفاع مقدس متذکر شد: «در حالی‌که انتظار می‌رود ادبیات دفاع مقدس و نویسندگان آن مورد حمایت بیش‌تری قرار گیرند، نه تنها حمایت نمی‌شوند، بلکه به نوعی مورد تعرض قرار می‌گیرند. اگر از جانب دیگرانی که فحش می‌دهند، باشد، از آن‌ها انتظاری نمی‌توان داشت؛ اما این‌ها که ادعای این‌ کار را دارند، به نوعی شأن متولی‌ بودن را قائل هستند و از این قبیل، خودشان متأسفانه دارند این حقوق را نقض می‌کنند.»

او همچنین گفت: «کاش می‌شد ننویسم؛ اما نسل من با جنگ عجین شده، که هربار می‌گویم از این وادی ننویسم، نمی‌شود. بدبختی‌ ما این است که چیزهایی دیده‌ایم، تجربه‌هایی داریم، حساسیت و علایقی داریم که نمی‌توانیم به این سمت‌وسو نرویم. کاش شأن اهالی ادبیات رعایت می‌شد. از جاهایی که انتظار نمی‌رود، شأن نویسندگان حفظ می‌شود. یادم هست وقتی کتاب "کوه مرا صدا زد" در آلمان ترجمه شد، ناشر آلمانی برایم قرارداد فرستاد؛ اما درباره‌ی کتاب "شب‌های بمباران" که پیش از این به عربی ترجمه شد، نامی از نویسنده و حقوق مادی و معنوی آن در میان نبود.»

او در پایان گفت: «در حالی‌که ما عضو کپی‌رایت نیستیم و کشورهای اروپایی می‌توانند این حقوق را رعایت نکنند؛ اما از ما مدعیان بهتر رعایت می‌کنند.»

گوته بعد از ترک شارلوته دگرگونی بزرگی را پشت سر می‌گذارد: از یک جوان عاشق‌پیشه به یک شخصیت بزرگ ادبی، سیاسی و فرهنگی آلمان بدل می‌شود. اما در مقابل، شارلوته تغییری نمی‌کند... توماس مان در این رمان به زبان بی‌زبانی می‌گوید که اگر ناپلئون موفق می‌شد همه اروپای غربی را بگیرد، یک‌ونیم قرن زودتر اروپای واحدی به وجود می‌آمد و آن‌وقت، شاید جنگ‌های اول و دوم جهانی هرگز رخ نمی‌داد ...
موران با تیزبینی، نقش سرمایه‌داری مصرف‌گرا را در تولید و تثبیت هویت‌های فردی و جمعی برجسته می‌سازد. از نگاه او، در جهان امروز، افراد بیش از آن‌که «هویت» خود را از طریق تجربه، ارتباطات یا تاریخ شخصی بسازند، آن را از راه مصرف کالا، سبک زندگی، و انتخاب‌های نمایشی شکل می‌دهند. این فرایند، به گفته او، نوعی «کالایی‌سازی هویت» است که انسان‌ها را به مصرف‌کنندگان نقش‌ها، ویژگی‌ها و برچسب‌های از پیش تعریف‌شده بدل می‌کند ...
فعالان مالی مستعد خطاهای خاص و تکرارپذیر هستند. این خطاها ناشی از توهمات ادراکی، اعتماد بیش‌ازحد، تکیه بر قواعد سرانگشتی و نوسان احساسات است. با درک این الگوها، فعالان مالی می‌توانند از آسیب‌پذیری‌های خود و دیگران در سرمایه‌گذاری‌های مالی آگاه‌تر شوند... سرمایه‌گذاران انفرادی اغلب دیدی کوتاه‌مدت دارند و بر سودهای کوتاه‌مدت تمرکز می‌کنند و اهداف بلندمدت مانند بازنشستگی را نادیده می‌گیرند ...
هنر مدرن برای او نه تزئینی یا سرگرم‌کننده، بلکه تلاشی برای بیان حقیقتی تاریخی و مقاومت در برابر ایدئولوژی‌های سرکوبگر بود... وسیقی شوئنبرگ در نگاه او، مقاومت در برابر تجاری‌شدن و یکدست‌شدن فرهنگ است... استراوینسکی بیشتر به سمت آیین‌گرایی و نوعی بازنمایی «کودکانه» یا «بدوی» گرایش دارد که می‌تواند به‌طور ناخواسته هم‌سویی با ساختارهای اقتدارگرایانه پیدا کند ...
باشگاه به رهبری جدید نیاز داشت... این پروژه 15 سال طول کشید و نزدیک به 200 شرکت را پایش کرد... این کتاب می‌خواهد به شما کمک کند فرهنگ برنده خود را خلق کنید... موفقیت مطلقاً ربطی به خوش‌شانسی ندارد، بلکه بیشتر به فرهنگ خوب مرتبط است... معاون عملیاتی ارشد نیروی کار گوگل نوشته: فرهنگ زیربنای تمام کارهایی است که ما در گوگل انجام می‌دهیم ...