کتاب «چگونه در یک فیلم ترسناک زنده بمانیم؟» نوشته ست گراهام اسمیت با ترجمه حسین یعقوبی توسط نشر چشمه منتشر و راهی بازار نشر شد.

به گزارش مهر، کتاب «چگونه در یک فیلم ترسناک زنده بمانیم؟» نوشته ست گراهام اسمیت به‌تازگی با ترجمه حسین یعقوبی توسط نشر چشمه منتشر و راهی بازار نشر شده است. این کتاب بیست و دومین عنوان از مجموعه «جهان تازه‌دم» است که این ناشر با محوریت کتاب‌های طنز منتشر می‌کند.

نسخه کتاب پیش رو، در سال ۲۰۰۷ توسط انتشارات کوئیرک چاپ شد.ست گراهام اسمیت، نویسنده و فیلم‌نامه‌نویس آمریکایی است که کتاب‌های پرفروشی چون «غرور و تعصب و زامبی‌ها و آبراهام لینکلن» و «شکارچی خون‌آشام» را در کارنامه دارد. او در کتاب «چگونه در یک فیلم ترسناک زنده بمانیم؟» در جایگاه یک مرشد فرزانه نشسته و خواننده را به سفری هولناک به جهان وحشت‌آباد می‌برد. به‌این‌ترتیب در این سفر با زبان طنز، با قواعد و کلیشه‌های سینمای وحشت و شاخه‌هایش شوخی می‌کند.

با شروع کتاب، مخاطب کاراکتر یک فیلم سینمایی است که کارگردان و فیلمنامه‌نویس‌اش هرکاری از دست می‌دهند تا او را بکشند؛ بد هم بکشند! با شروع کتاب، نیروهای ماوراءالطبیعه و نفرین‌ها واقعی هستند و اعدادی مثل ۲۳۷ و ۶۶۶ می‌توانند به اندازه چاقوی سلاخی برای سلامتی مخاطب کتاب خطرناک باشند. کلبه‌های دنج و خلوت، کشتارگاه هستند، کشتزارهای ذرت، محل اختفا و کمین شیاطین‌اند و هیچ موجود بیگانه و فرازمینی نیت خیر و صلح‌آمیزی ندارد. گراهام اسمیت مقدمه‌اش بر کتاب را با این جملات به پایان می‌برد: «پس نزدیک‌تر بیایید، خوب دقت کنید و هرگز از تنها فرمان وحشت‌آباد سرپیچی نکنید: تو نباید احمق باشی! حالا با من همراه شوید اگر می‌خواهید زنده بمانید…»

این کتاب تعدادی مطلبِ ناداستان طنز را شامل می‌شود که در کنار «مقدمه مترجم»، «پوزش‌نامه‌ای به قلم وس کریون» و «مقدمه» به این ترتیب‌اند: به وحشت‌آباد خوش آمدید، اسلَشرها، اشیای شیطانی: دست‌سازهای مرگ‌بار، ارواحْ زامبی‌ها و بازگشتگان از جهان مردگان، بیگانگان و هیولاها، نفرین‌ها شیاطین و شخص ابلیس، موخره، ضمیمه: برای مطالعه و مشاهده بیش‌تر.

در قسمتی از این کتاب می‌خوانیم:

نه گفتن را یاد بگیرید. اگر مثقالی عقل در کله‌تان باشد یک نه می‌گویید و کلاً خیال‌تان را راحت می‌کنید. در فیلم ترسناک پرستاری بچه معادل خودکشی توام با اعمال شاقه با دستمزد ساعتی هفت دلار است. بازی بسیاربسیار خطرناکی است. از آن‌هایی که به قول جاشو! (قهرمان فیلم بازی‌های جنگی نه آن قدیس صاحب کتاب)، «تنها راه بردنش بازی نکردنه.» مخاطره‌آمیز بودن پیشه پرستاری بچه یک امر واضح و بدیهی است. با این‌همه به نظر می‌رسد برای بسیاری از نوجوانان میل به چنگ آوردن چند دلار بیش‌تر قوی‌تر از میل به زندگی است.

اگر پیشنهادی که به شما شد شامل یکی از موارد زیر بود، بدانید با قبول پیشنهاد حکم مرگ‌تان را امضا می‌کنید.
* خانه موردنظر در چنان مکان پرت و خلوتی قرار گرفته که در صورت وقوع حادثه کسی صدای فریادتان را نمی‌شنود.
* در اخبار هواشناسی توفان یا کولاک پیش‌بینی شده است. توفان برابر است با قطع برق و فشل‌شدن ارتباطات مخابراتی. و فرصت خوبی برای کارگردان است تا از آن صحنه معروف استفاده کند؛ صحنه‌ای که در آن نور چراغ‌قوه شما چهره قاتل را که پشت پنجره است نشان‌تان می‌دهد. کولاک هم که باعث بسته‌شدن جاده‌ها و خرابی وسایل نقلیه می‌شود.
* یکی از بچه‌ها کور، کر یا لال باشد. در دنیای واقعی ارائه تصویر منفی از معلولین جسمی اصلاً کار درستی نیست اما در فیلم‌های ترسناک بچه‌هایی که نمی‌بینند یا حرف نمی‌زنند خود یک عامل خلق ترس و وحشت‌اند.
* یک… فراری در منطقه است. هر اسمی می‌خواهید در جای خالی بگذارید، البته به‌استثنای توله‌سگ و کره‌اسب.

این کتاب با ۱۳۳ صفحه، شمارگان هزار نسخه و قیمت ۲۰ هزار تومان منتشر شده است.

هرگاه عدالت بر کشوری حکمفرما نشود و عدل و داد جایگزین جور و بیداد نگردد، مردم آن سرزمین دچار حمله و هجوم دشمنان خویش می‌گردند و آنچه نپسندند بر آنان فرو می‌ریزد... توانمندی جز با بزرگمردان صورت نبندد، و بزرگمردان جز به مال فراهم نشوند، و مال جز به آبادانی به دست نیاید، و آبادانی جز با دادگری و تدبیر نیکو پدید نگردد... اگر این پادشاه هست و ظلم او، تا یک سال دیگر هزار خرابه توانم داد... ای پدر گویی که این ملک در خاندان ما تا کی ماند؟ گفت: ای پسر تا بساط عدل گسترده باشیم ...
دغدغه‌ی اصلی پژوهش این است: آیا حکومت می‎تواند هم دینی باشد و هم مشروطه‎گرا؟... مراد از مشروطیت در این پژوهش، اصطلاحی‌ست در حوزه‌ی فلسفه‌ی حقوق عمومی و نه دقیقاً آن اصطلاح رایج در مشروطه... حقوق بشر ناموس اندیشه‌ی مشروطه‎گرایی و حد فاصلِ دیکتاتوری‎های قانونی با حکومت‎های حق‎بنیاد است... حتی مرتضی مطهری هم با وجود تمام رواداری‎ نسبی‎اش در برابر جمهوریت و دفاعش از مراتبی از حقوق اقلیت‎ها و حق ابراز رأی و نظر مخالفان و نیز مخالفتش با ولایت باطنی و اجتماعی فقها، ذیل گروهِ مشروعه‎خواهان قرار دارد ...
خودارتباطی جمعی در ایران در حال شکل‌گیری ست و این از دید حاکمیت خطر محسوب می‌شود... تلگراف، نهضت تنباکو را سرعت نداد، اساسا امکان‌پذیرش کرد... رضاشاه نه ایل و تباری داشت، نه فره ایزدی لذا به نخبگان فرهنگی سیاسی پناه برد؛ رادیو ذیل این پروژه راه افتاد... اولین کارکرد همه رسانه‌های جدید برای پادشاه آن بود که خودش را مهم جلوه دهد... شما حاضرید خطراتی را بپذیرید و مبالغی را پرداخت کنید ولی به اخباری دسترسی داشته باشید که مثلا در 20:30 پخش نمی‌شود ...
از طریق زیبایی چهره‌ی او، با گناه آشنا می‌شود: گناهی که با زیبایی ظاهر عجین است... در معبد شاهد صحنه‌های عجیب نفسانی است و گاهی نیز در آن شرکت می‌جوید؛ بازدیدکنندگان در آنجا مخفی می‌شوند و به نگاه او واقف‌اند... درباره‌ی لزوم ریاکاربودن و زندگی را بازی ساده‌ی بی‌رحمانه‌ای شمردن سخنرانی‌های بی‌شرمانه‌ای ایراد می‌کند... ادعا کرد که این عمل جنایتکارانه را به سبب «تنفر از زیبایی» انجام داده است... ...
حسرت گذشته را خوردن پیامد سستی و ضعف مدیرانی است که نه انتقادپذیر هستند و نه اصلاح‌پذیر... متاسفانه کانون هم مثل بسیاری از سرمایه‌های این مملکت، مثل رودخانه‌ها و دریاچه‌ها و جنگل‌هایش رو به نابودی است... کتاب و کتابخوانی جایی در برنامه مدارس ندارد... چغازنبیل و پاسارگاد را باد و باران و آفتاب می‌فرساید، اما داستان‌های کهن تا همیشه هستند؛ وارد خون می‌شوند و شخصیت بچه‌های ما را می‌سازند ...