کتاب «استیون اسپیلبرگ و فلسفه» [Steven Spielberg and philosophy : we're gonna need a bigger book] با گردآوری و تدوین دین کوالسکی [Dean A. Kowalski] و ترجمه سیدحسن شریعتی توسط نشر کرگدن منتشر شد.

استیون اسپیلبرگ و فلسفه» [Steven Spielberg and philosophy : we're gonna need a bigger book] دین کوالسکی [Dean A. Kowalski]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، نشر کرگدن کتاب «استیون اسپیلبرگ و فلسفه» را در ۳۵۶ صفحه و بهای ۱۵۰ هزار تومان منتشر کرده است.

عمده فیلسوفان و اندیشمندان عصر جدید در موضوع سینما، فلسفه‌ورزی کرده و سینما و فیلم را نوعی از اندیشیدن نام گذاشته‌اند. اما اگر فلسفه‌ورزی مستلزم اقامه برهان و دفاع از مقدمات و تحلیل منطقی پیش‌فرض‌هاست، به نظر می‌رسد در نقطه مقابل کاری است که بیننده عادی فیلم انجام می‌دهد. اگر چنین است، پس به چه معنا می‌توان از رابطه سینما و فلسفه سخن گفت؟ آیا سینما می‌تواند منشأ فلسفه‌ورزی باشد؟ آیا سینما می‌تواند پرسش‌هایی فلسفی مطرح کند و گاه به آنها پاسخ دهد؟

نزد آمریکایی‌ها هیچ فیلمسازی به‌اندازه استیون اسپیلبرگ بر فرهنگ عمومی تأثیر نگذاشته است. او سازنده موفق‌ترین ملودرام‌های سینمای امریکاست. این کتاب بررسی و ارزیابی کارنامه سی ساله اسپیلبرگ است، نه از پشت لنز دوربین و نظریه‌های نقد فیلم، که از پشت لنز فلسفه. خواننده، احتمالاً ناباورانه، درخواهد یافت که فلسفه چیزی است که به آن عمل می‌کنیم نه انبوه دانسته‌هایمان.

کتاب «استیون اسپیلبرگ و فلسفه» شامل مجموعه مقالاتی است به قلم نویسندگانی که کارشان تدریس و تحقیق فلسفه است. در هر مقاله، یکی از موضوعات و مسائل فلسفی در آثار اسپیلبرگ به بحث گذاشته می‌شود، موضوعاتی مانند متافیزیک، معرفت‌شناسی، اخلاق، ارزش‌شناسی، زیبایی‌شناسی، فلسفه سیاسی، فمینیسم و فلسفه ذهن. با توجه به غنای موضوعات بجز اهالی فلسفه و منتقدان حرفه‌ای فیلم، نوآموزان و علاقه‌مندان غیرمتخصص فلسفه نیز در زمره مخاطبان آنها هستند.

در پایان کتاب پیوستی وجود دارد که به بحث درباره ارتباط فیلم‌های اسپیلبرگ و فلسفه کمک می‌کند. «فهرست شیندلر»، «آمیستاد»، «هوش مصنوعی» و «گزارش اقلیت» چهار فیلم از شاخص‌ترین آثار اسپیلبرگ هستند. در این پیوست، خلاصه‌ای از هر فیلم و مباحث و پرسش‌های فلسفی مربوط به آن آمده است که برای استفاده در انجمن‌های سینمایی، مراکز نقد و بررسی کتاب و استفاده در کلاس‌های فلسفه کارآمد است.

................ هر روز با کتاب ...............

دختری نوجوان، زیبا و در آستانه‌ بلوغ است و به خاطر فقر خانواده‌اش در یک محله‌ بدنام زندگی می‌کند... خواهرش نیز یک زن بد نام است... با رسیدن به سن بلوغ باید کار خواهر بزرگترش را انجام دهد تا کمک خرج خانواده باشد... پسر یک راهب ریاکار بودایی است... عاشق میدوری می‌شود اما خجالت می‌کشد از اینکه عشقش را به میدوری اظهار کند؛ به‌رغم اینکه همانند سایر همبازیان خود به کار خواهر بزرگتر میدوری آگاه است ...
تمایل به مبادله و خرید و فروش انگیزه‌های غریزی در انسان‌ها نیست، بلکه صرفاً پدیده‌ای متاخر است که از اروپای قرن 16 آغاز می‌شود... بحران جنگ جهانی اول، رکود بزرگ و جنگ جهانی دوم نتیجه عدم تعادل بین آرمان بازار و رفاه اجتماعی و ناتوانی هرگونه ضدجنبش اجتماعی، نظیر سوسیالیزم و کمونیزم، برای کاهش تنش‌ها بود... تاریخ انگلیس، از جنبش حصارکشی در قرن شانزدهم تا لغو قانون حمایت از فقرا در 1834، تاریخ کالایی سازی جامعه و طبیعت است... نئولیبرال‌ها و فاشیست‌ها همچنان مشغول آرمانشهر بازارند! ...
سنت حشره‌شناسی در ایران به دانشکده‌های کشاورزی پیوند خورده و خب طبعا بیشتر پژوهشگران به مطالعه حشرات آفت می‌پردازند... جمله معروفی وجود دارد که می‌گوید: «ما فقط چیزهایی را حفاظت می‌کنیم که می‌شناسیم»... وقتی این ادراک در یک مدیر سازمانی ایجاد شود، بی‌شک برای اتخاذ تصمیمات مهمی مثل سم‌پاشی، درختکاری یا چرای دام، لختی درنگ می‌کند... دولت چین در سال‌های بعد، صدها هزار گنجشک از روسیه وارد کرد!... سازمان محیط زیست، مجوزهای نمونه‌برداری من در ایران را باطل کرد ...
چه باور کنید و چه نکنید، خروج از بحران‌های ملی نیز به همان نظم و انضباطی نیاز دارند که برای خروج از بحران‌های شخصی نیاز است... چه شما در بحران میانسالی یا در بحران شغلی گرفتار شده باشید و چه کشور شما با کودتا توسط نظامیان تصرف شده باشد؛ اصول برای یافتن راه‌حل خروج از بحران و حرکت روبه جلو یکسان است... ملت‌ها برای خروج از تمامی آن بحران‌ها مجبور بودند که ابتدا در مورد وضعیت کنونی‌شان صادق باشند، سپس مسئولیت‌ها را بپذیرند و در نهایت محدودیت‌های‌شان را کنار بزنند تا خود را نجات دهند ...
در ایران، شهروندان درجه یک و دو و سه داریم: شهرنشینان، روستانشینان و اقلیت‌ها؛ ما باید ملت بشویم... اگر روستاییان مشکل داشته باشند یا فقیر باشند؛ به شهر که می‌روند، همه مشکلات را با خود خواهند برد... رشدِ روستای من، رشدِ بخش ماست و رشدِ شهرستانِ ما رشد استان و کشور است... روستاییان رأی می‌دهند، اهمیت جدولی و آماری دارند اهمیت تولیدی ندارند! رأی هم که دادند بعدش با بسته‌های معیشتی کمکشان می‌کنیم ولی خودشان اگر بخواهند مولد باشند، کاری نمی‌شود کرد... اگر کسی در روستا بماند مفهوم باختن را متوجه ...