اقتباسی وفادارانه است از رمان ایرج پزشک‌زاد... دیالوگهای جذاب و بازی درخشان بازیگران در لوکیشین تاریخی «مجموعه امین السلطان» و صدالبته هجو و هزل و نیشخند بسیاری از عادات و آداب و سنن ایرانی، باعث شده است که این مجموعه در حافظه تاریخی ایرانیان ثبت شود. گوشه‌هایی از این سریال را ببینید با بازی مرحوم اسماعیل داورفر در نقش دوستعلی‌خان و با صدای زنده‌یاد عزت‌الله مقبلی

مجموعه تلویزیونی «دائی‌جان ناپلئون» به کارگردانی ناصر تقوایی، اقتباسی وفادارانه است از رمان ایرج پزشک‌زاد که به سال ۱۳۵۵ و به سفارش تلویزیون ملی ایران، تولید و پخش شد. دیالوگهای جذاب و بازی درخشان بازیگران در لوکیشین تاریخی «مجموعه امین السلطان» و صدالبته هجو و هزل و نیشخند بسیاری از عادات و آداب و سنن ایرانی، باعث شده است که این مجموعه در حافظه تاریخی ایرانیان ثبت شود. گوشه‌هایی از این سریال را ببینید با بازی مرحوم اسماعیل داورفر در نقش دوستعلی‌خان و با صدای زنده‌یاد عزت‌الله مقبلی:


دائی جان ناپلئون | ناصر تقوایی | 1355ش.
صداپیشگان:
هوشنگ لطیف‌پور: راوی، ناصر طهماسب به جای نصرت کریمی در نقش آقاجان، منوچهر اسماعیلی به‌جای پرویز صیاد در نقش شازده اسدالله میرزا، آرشاک قوکاسیان به‌جای سعید کنگرانی در نقش سعید، احمد رسول‌زاده به‌جای محمدعلی کشاورز در نقش دایی‌جان سرهنگ، سیمین سرکوب به‌جای مهری ودادیان در نقش شاجون.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...