رمان «ماهی، طوطی و شیاطین میان‌رودان» نوشته محمد سرابی از سوی نشر کتابسرای تندیس و همزمان با نمایشگاه کتاب تهران منتشر شد.

ماهی، طوطی و شیاطین میان‌رودان» نوشته محمد سرابی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا؛ «در صحرا هیچ رازی نیست. فقط تپه‌های ماسه‌ای هستند که زیر تابش خورشید داغ می‌شود. اگر زیاد به ماسه‌ها نگاه کنی دیوانه می‌شوی. پدربزرگ این را می‌گفت... قبل از اینکه دیوانه شود.» کتاب «ماهی، طوطی‌ و شیاطین میان‌رودان» با این جملات آغاز می‌شود و سه داستان موازی در آمریکا، سوریه و ایران را روایت می‌کند.

جوانی به نام سعد که سال‌های قبل در اطراف شهر بغداد چوپانی می‌کرد از خانه و قبیله خود گریخته و به آمریکا آمده است. او حالا کارگر یکی از حرفه‌های خطرناک‌ در آمریکاست؛ نصب‌کننده سفال‌ روی سقف‌های شیب‌دار خانه‌های قدیمی. آن‌هم در جایی که به ندرت باران می‌بارد. سقوط و شکستن دست و پا و حتی کشته‌شدن برای او اهمیتی ندارد. سعد به هیچ چیزی اهمیت نمی‌دهد و اوقاتش را با توهم و خاطرات پراکنده‌ای از زندگی در بغداد می‌گذراند. این شرایط تا وقتی ادامه دارد که کارفرمای سعد یک کارگر دیگر را استخدام می‌کند. کارگری که هیچ وقت از روی سقف نمی‌افتد و کسی که به نظر سعد آشنا می‌آید.

داستان دوم در سوریه می‌گذرد. مردم روستای کوچکی که «سُعاد» در آن به دنیا آمده است فکر می‌کنند او یک دختر بچه عقب‌مانده است اما خود سعاد هیچ فکری نمی‌کند. او با بقیه فرق دارد و نمی‌داند که این فرق‌داشتن خوب است یا بد، ولی یک امتیاز دارد. اینکه گاهی اوقات صدا‌ها و حرف‌هایی که دیگران می‌زنند را نمی‌شنود. جهان برای او کمی گنگ است. البته کسانی که در قهوه‌خانه دور هم جمع شده‌اند درباره سعاد حرف نمی‌زنند. درباره داعشی‌ها حرف می‌زنند.

در داستان سوم «سعید» دانشجویی است که در هوای کثیف تهران نفس می‌کشد. بیشتر دوستانش مهاجرت کرده‌اند و بیشتر گذشته‌اش رو به نابودی است. سعید باید پایان‌‌نامه‌اش درباره سلاح‌های شیمیایی را تحویل دهد تا دوران دانشجویی‌اش بالاخره بعد از چند سال به پایان برسد.

رمان «ماهی، طوطی و شیاطین میان‌رودان» که چاپ اول آن از سوی انتشارات کتابسرای تندیس منتشر شد، در سبک «فانتزی تاریک» نوشته شده است. این داستان در جهانی شبیه دنیای ما می‌گذرد اما بر کشور آمریکا یک «پادشاه» پیر حکومت می‌کند و داعشی‌ها، کنیز‌هایی که شکار کرده‌اند را در قفس‌های بزرگ جابه‌جا می‌کنند.

در سال‌های اخیر داستان‌های سبک علمی-تخیلی، وحشت و فانتزی در میان مخاطبان جای خود را باز کرده‌اند. اگرچه بیشتر این داستان‌ها ترجمه شده هستند اما نویسندگان ایرانی هم در این ژانر‌ها طبع آزمایی کرده‌اند که نمونه‌‌هایی از این آثار در اولین نمایشگاه کتاب پس از دوران اوج کرونا در اردیبهشت 1401 عرضه شد.

محمد سرابی روزنامه‌نگار و نویسنده است. داستان‌های کوتاه او قبلا در «مسابقه داستان‌نویسی افسانه‌‌‌‌ها» و «جایزه ادبی نوفه» به رتبه‌های برتر رسیده‌اند. برخی از داستان‌‌های کوتاه او نیز در مجموعه‌‌های مشترک چاپ شده است. این کتاب اولین رمان اوست.

هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...
هنگام خواندن، با نویسنده‌ای روبه رو می‌شوید که به آنچه می‌گوید عمل می‌کند و مصداق «عالِمِ عامل» است نه زنبور بی‌عسل... پس از ارائه تعریفی جذاب از نویسنده، به عنوان «کسی که نوشتن برای او آسان است (ص17)»، پنج پایه نویسندگی، به زعم نویسنده کتاب، این گونه تعریف و تشریح می‌شوند: 1. ذوق و استعداد درونی 2. تجربه 3. مطالعات روزآمد و پراکنده 4. دانش و تخصص و 5. مخاطب شناسی. ...