کتاب «پرسشهای اولین و آخرین» [Ultimate Questions] نوشته براین مگی [Bryan Magee] با ترجمه عبدالرضا سالاربهزادی توسط نشر نو منتشر شد.

پرسشهای اولین و آخرین [Ultimate Questions]  براین مگی [Bryan Magee]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، نسخه اصلی این‌کتاب سال ۲۰۱۶ توسط انتشارات دانشگاه پرینستون در آمریکا چاپ شده است.

براین ادگار مگی فیلسوف و نویسنده انگلیسی که پیش‌تر ترجمه مجتبی عبدالله‌نژاد از رمان «مواجهه با مرگ» توسط همین‌ناشر چاپ شده، سال ۲۰۱۹ درگذشت. مگی از فلاسفه‌ای بود که تلاش دارند مفاهیم پیچیده فلسفی را با زبانی ساده و گاهی در قالب داستان بیان کنند. او از نظر سیاسی هم کنش‌هایی داشت و جهت‌گیری‌های سوسیال‌دموکرات داشت.

عمده شهرت براین مگی به‌خاطر عامه‌فهم کردن مطالب فلسفی در کتاب و آوردن فلسفه به برنامه‌های تلویزیونی است. مگی همچنین در حوزه‌های شعر و موسیقی هم فعالیت‌هایی در کارنامه دارد. عبدالرضا سالاربهزادی مترجم کتاب پیش‌رو، می‌گوید «مگی را از نظر من، فیلسوف نمی‌توان خواند. او نویسنده فلسفه بود.»

مانی پارسا ویراستار ترجمه «پرسشهای اولین و آخرین» هم مگی را یک لاادری می‌خواند چون معتقد بود می‌داند که نمی‌داند. البته او این‌تذکر را می‌دهد که مگی از آن لاادری‌هایی نبود که کسب‌نفرموده به معرفت قدری، لاادری شده‌اند. او معتقد است لاادری‌گری، اگر از نوع حقیقی‌اش باشد، مقامی از حیرت است و آدم، یاد پا در وادی حیرت و حقیقت نمی‌گذارد یا حیرت می‌کند و هرگز به مقام یقین نمی‌رسد و یا حیرت می‌کند و در اسرع وقت پیش از مرگ، به یقین می‌رسد.

کتاب پیش‌رو ۷ فصل اصلی دارد که عناوین‌شان به‌ترتیب عبارت است از: «زمان و فضا»، «دریافتن موقعیت خودمان»، «مخمصه بشری»، «آیا تجربه درک‌شدنی است؟»، «چنین افکاری از کجا می‌آیند؟»، «تاملات شخصی» و «جمع‌بندی مخمصه‌ای که در آن گرفتاریم».

براین مگی در کتاب «پرسشهای اولین و آخرین» به‌صراحت خود را لاادری خوانده و استدلال روشن‌اش علیه ایمان محض و بی‌ایمانی محض نیست. بلکه بدیلی برای تفکر فلسفی است. به گفته مانی پارسا، مگی خود را لاادری خوانده نه شکاک یا ماتریالیست. کاری که مگی در نوشته‌های خود در کتاب پیش‌رو انجام داده، به بیان پارسا، این‌گونه است: «او جهالت را نمی‌ستاید. به هستی می‌نگرد و صادقانه خود را در برابر عظمت هستی جاهل می‌یابد. صدق جهل برای او در این‌نکته نهفته است که بی‌تصدیق جهل خویشتن، قدم‌نهادنی در طریق دانایی میسر نیست.»

در قسمتی از این‌کتاب می‌خوانیم:

در مورد اخلاق، شکل شناخت و درک چیزی، امری غریب است که نه‌فقط از شناخت صدق و درست‌بودن گزاره‌های مشخصی شکل می‌گیرد، بلکه همچنین از اذعان به این شکل می‌گیرد که ضروری است حقیقت داشتن آنها بر رفتار ما تاثیر بگذارد. اگر در واقع چنین است که اخلاق ریشه در نوعی اشتراک هستی‌های درونی ما دارد، این توضیح می‌دهد که چرا ما چنان به‌فوریت و بی‌واسطه از احکام اخلاقی در روابطمان با دیگران آگاهیم، و نیز اینکه چرا نمی‌توانیم این احکام را با استدلال‌های قاطع منطقی پشتیبانی کنیم: آنها ریشه در عقل و منطق ندارند. و اگر از نظر منطقی امکان‌پذیر نیست که اخلاق را با مبانی استدلال عقلی پشتیبانی کرد پس این نمی‌تواند لازمه عقلانیت و منطق باشد. در آن صورت نمی‌توان بر هر دیدگاه فرضی از اخلاق که بگوید این امر مبانی عقلی ندارد خرده گرفت. اگر می‌داشت اشتباه می‌بود. در آن‌صورت، مطالبات معتبر عقلانیت پاسخگو بودن به این است که «چرا این‌گونه است»، و نیز گشاده نگاه داشتن اعتقادات اخلاقی‌مان به نقد و خرده‌گیری در آن سطح، در سطحی فراتر، جایی که قادر باشیم در پاسخ به مخالفت، استدلال عقلانی ارائه کنیم. به‌عنوان مثال، اگر شما کارمند دولتید و فکر می‌کنید به لحاظ اخلاقی موظفید از سیاستی پیروی کنید که از دست‌رفتن زندگی بی‌گناهان را تقلیل می‌دهد، ممکن است نتوانید با استدلال عقلانی‌ای که بنیادگرایان مذهبی و سیاسی را هم متقاعد کند، این نظرتان را به کرسی بنشانید، ولی با این‌حال باید این‌آمادگی را داشته باشید که هر استدلال عقلانی‌ای که در چنته دارید به آنها عرضه کنید. اگر آنها متوسل به خشونت شدند، در آن صورت، بعد از آنکه شما از همه منابع استدلال عقلانی به‌تمامی استفاده کردید و چیزی را ناگفته نگذاشتید، شما هم حق دارید برای جلوگیری از اینکه آنها عقیده خود را با توسل به خشونت پیش ببرند به خشونت متوسل بشوید.

این‌کتاب با ۱۵۱ صفحه، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۲۴ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...
هنگام خواندن، با نویسنده‌ای روبه رو می‌شوید که به آنچه می‌گوید عمل می‌کند و مصداق «عالِمِ عامل» است نه زنبور بی‌عسل... پس از ارائه تعریفی جذاب از نویسنده، به عنوان «کسی که نوشتن برای او آسان است (ص17)»، پنج پایه نویسندگی، به زعم نویسنده کتاب، این گونه تعریف و تشریح می‌شوند: 1. ذوق و استعداد درونی 2. تجربه 3. مطالعات روزآمد و پراکنده 4. دانش و تخصص و 5. مخاطب شناسی. ...