نشر تاریخ ایران دومین چاپ «تأثیر فرهنگ ایران بر اندیشمندان عصر روشنگری» [L'influence de la culture Iranienne Sur les ecrivains francais des Lumieres] نوشته مریم فیروز و ترجمه حامد فولادوند و کیانا شریفی را منتشر کرد. این کتاب رساله دکتری فیروز در دانشگاه لایپزیک است.

به گزارش مهر، نشر تاریخ ایران دومین چاپ کتاب «تأثیر فرهنگ ایران بر اندیشمندان عصر روشنگری» را با شمارگان هزار نسخه، ۳۳۳ صفحه و بهای ۸۰ هزار تومان منتشر کرد. چاپ نخست این کتاب در اواخر پاییز امسال با همین مشخصات چاپ منتشر شده بود.

مریم فیروز دختر شاهزاده عبدالحسین میرزا فرمانفرما، نخست‌وزیر ایران در دوران احمدشاه قاجار بود که علیرغم وابستگی‌ها به خاندان اشرافی، از طریق ایرج اسکندری به جریان چپ پیوست. عنوان اصلی پژوهش او «تأثیر فرهنگ ایران بر آثار نویسندگان عصر روشنگری» است که در سال ۱۹۶۳ در دانشکده فلسفه لایپزیک آلمان از آن دفاع کرد و صاحب مدرک دکتری شد. با توجه به موضوع کتاب مدیریت این دانشگاه آلمانی اجازه داد تا رساله به زبان فرانسه نوشته شود.

هدف از نگارش این رساله دکترا معرفی و تحلیل نوشته‌های مونتسکیو، ولتر و دیدرو درباره ایران است. هم مونتسکیو در «نامه‌های ایرانی»، ولتر در اثر دراماتیک «مدارا نزد گبرها» و هم دیدرو در مقالات دایرةالمعارف یا دانشنامه Encyclopaedia (دانشنامه‌ای که عصر و نماد عصر روشنگری است) به سعدی و فرهنگ ایران زمین پرداختند و به گفته مریم فیروز برداشت‌های این سه نویسنده درباره ایران روی هم رفته بار مثبت داشته و آنان با ایرانیان کم و بیش همدلی کرده‌اند.

این رساله دو بخش کلی دارد: «ایران یا پارس» و «نامه‌های ایرانی». پیوست کتاب نیز مبحثی است پیرامون «فرهنگ ایران، آئین مانوی و عصر روشنگری». کتابشناسی و عکس‌هایی از دوره‌های مختلف زندگی مریم فیروز نیز بخش‌های پایانی کتاب است. کتاب همچنین مقدمه خوب و مهمی در مرور رساله و نظریات انتقادی مریم فیروز و همچنین درباره مفاهیم و مضامین روشنگری، «منورالفکری» و جدال سنت و تجدد که در دوران قاجار و مشروطه به اوج می‌رسد، دارد. این مقدمه به قلم حامد فولادوند است.

مریم فیروز مباحث رساله را با نگاهی به کل تاریخ ایران و نیز وضعیت اجتماعی فرانسه در قرن هجدهم آغاز می‌کند و سپس به برداشت‌های اندیشه ورزان اروپای آن دوران می‌پردازد. او بررسی خود را با ولتر شروع می‌کند و می‌نویسد که اطلاعات و شناخت ولتر از فرهنگ ایران دقیق نبود اما به جهان شرق و ایران توجه ویژه داشت: در «مدارا نزد گبرها» به وجود تساهل و تسامح میان زرتشتیان ایران باستان اشاره دارد و مانند کشیش گودن، مترجم سعدی و نویسنده «جستاری در مورد قوانین پارسیان» بینش و اخلاق زرتشت را نیز مطالعه کرده بود.

به باور مریم فیروز ولتر مدیون نوشته‌های معاصران خود (آنکتیل دوپرون و سفرنامه نویس‌ها) است زیرا آنها درباره سعدی، زرتشت و تاریخ ایران و سلسله صفویه سخن می‌گفتند. فیروز اشاره می‌کند که ولتر که خودش مورد ستم، تهمت و سرکوب قرار گرفته بود به طور مداوم از مظلومان، ستم دیدگان و آزاداندیشان دفاع می‌کرد و در بیشتر آثارش مضامین آزادی، مدارا و تسامح یا انسان دوستی را به تفصیل شرح داده است.

فیروز پس از ولتر به نوشته‌های دیدرو در دانشنامه توجه کرده است. دیدرو در این دانشنامه مقالاتی درباره زرتشت، زند اوستا، میترا، هورمزد یا اهریمن نوشت که زمینه ساز تکفیرش توسط فرقه یسوعی شد، اما در رساله دکترای مورد اشاره، نویسنده بیشتر به پیوند دیدرو و سعدی توجه می‌کند، زیرا این متفکر فرانسوی با سعدی رابطه‌ای خاص داشته و افکارشان با هم همخوان بوده است. فیروز در بخش دیگری از رساله دکترای خود به «نامه‌های ایرانی» مونتسکیو نیز می‌پردازد و می‌گوید که پرسش «چگونه می‌توان ایرانی بود؟» نشانگر نا آشنایی و عدم شناخت اروپاییان قرن هجدهم مرحله آغاز دانشی به نام شرق شناسی و سلطه سرمایه داری در جها شرقی و ایرانی است.

مریم فیروز در زمان نگارش این رساله دکتری اعتقاد داشت که نادانی غربی‌ها از جوامع شرق کماکان ادامه داشته است زیرا مردم جهان غرب تا آن دوران هنوز تصوری هزارویکشب گونه از شرق و ایران داشتند. از نظر او مونتسکیو در متن جذاب «نامه‌های ایرانی» هم نظام شاهی مطلقه در فرانسه و هم استبداد شرقی را نقد کرده است. البته این انتقاد از شرق بر اساس شناخت کلی و محدود مونتسکیو از متون یونانیان دوران باستان و سفرنامه‌های موجود در دوران این اندیشمند، تدوین شده است. جالب اینجاست که مونتسکیو در این متن به رفتار متین و شرم و حیای زن ایرانی اشاره کرده و از برخی کردارهای ناشایست یا جلف زن غربی انتقاد می‌کند.

از ویژگی‌های مهم قلم مریم فیروز در این رساله، نگاه نقادانه اوست. او هرچند که طرفدار افکار پیشرو این سه اندیشمند فرانسوی است، اما از نقد عقاید آنها درباره شرق فروگذار نکرده است. او نه تنها ایراداتی به منابع آنها می‌گیرد، بلکه از منظر یک زن ایرانی تصاویر و دیدگاه‌های کاذب موجود در سفرنامه‌ها را زیر سوال می‌برد. از جمله نکات جالب توجه او در نقد منابع و برداشت‌های عصر روشنگری این است که اروپاییان آن عصر مانند ولتر و دیدرو اسلام را با اعراب یکی می‌پنداشتند و این باور و برداشت اشتباه موجب شد که نقش اساسی ملل و فرهنگ‌های غیرعرب در تدوین و اعتلای فرهنگ و تمدن اسلامی محو یا نفی شود.

از نظر مریم فیروز هر سه متفکر فرانسوی پیرو خرد و عقلانیت و منتقد خرافات و مخالف بی عدالتی و استبدادند اما در نگاه آنها تفاوت‌هایی دیده می‌شود: محور رویکرد ولتر تساهل و مدارای عقیدتی است، دیدرو بیشتر بر اعتراض به دستگاه مسیحیت و نظام سلطنتی تمرکز می‌کند و مونتسکیو خواستار استقرار قانون و حقوق شهروندی است. فیروز در گفتار پایانی خود بر این رساله نوشته است: «هنگامی که دست به این پژوهش زدم به خوبی می‌دانستم ایران با تمدن کهن و نوینی که دارد، نمی‌توانسته از چشم دانشمندان عصر روشنگری پنهان بماند و آنها را به سوی خود نکشد...

تا جایی که من دریافته‌ام، آنچه نویسندگان و دانشمندان سده هجدهم درباره ایران نوشته‌اند به همراه اندیشه و پژوهش‌هایشان دشتی گسترده را شکل داده که البته به باور خود ایرانی‌ها کم و بیش دست نخوره باقی مانده است. بنابراین سرزمین ایران قلمرویی بکر و بسیار جالب است و آماده کندوکاو. بی شک همه این پژوهش‌ها مورد مطالعه و بررسی چند نسل قرار گرفته و اگرچه هرکدام با زاویه دیدی متفاوت مورد بررسی قرار گرفته اما کم و بیش همگی بی کم و کاست در راستای بهتر شناختن فرهنگ اروپایی بوده است، یعنی در راستای «عصر روشنگری» غرب و نه شرق. و گفتنی است زمینه‌های مطالعاتی که در سایه قرار گرفته است اهمیتی کمتر از آنچه تاکنون صورت گرفته ندارد و امکان پژوهش‌های بسیار پربار را برایمان فراهم می‌آورد.»

................ هر روز با کتاب ...............

هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...
هنگام خواندن، با نویسنده‌ای روبه رو می‌شوید که به آنچه می‌گوید عمل می‌کند و مصداق «عالِمِ عامل» است نه زنبور بی‌عسل... پس از ارائه تعریفی جذاب از نویسنده، به عنوان «کسی که نوشتن برای او آسان است (ص17)»، پنج پایه نویسندگی، به زعم نویسنده کتاب، این گونه تعریف و تشریح می‌شوند: 1. ذوق و استعداد درونی 2. تجربه 3. مطالعات روزآمد و پراکنده 4. دانش و تخصص و 5. مخاطب شناسی. ...