مری هیگینز کلارک [Mary Higgins Clark] نویسنده پرفروش آمریکایی و ملکه تعلیق ادبیات دنیا روز جمعه در کالیفرنیا به مرگ طبیعی از دنیا رفت. او ۹۲ سال داشت.

به گزارش همشهری آنلاین به نقل از ای‌بی‌سی‌نیوز، هیگینز که در دهه چهارم زندگی همسرش را از دست داد و با داشتن پنج فرزند بیوه شده بود، هرگز دست از نوشتن برنداشت و با اینکه فروش نخستین کتاب‌هایش چندان موفق نبود، با الهام گرفتن از داستان‌های آگاتا کریستی و شرلوک هلمز به ادبیات پلیسی و هیجان‌انگیز روی آورد.

او در نیمه دوم زندگی از موفق‌ترین و پرفروش‌ترین نویسندگان تاریخ آمریکا و جهان بود و «غریبه‌ای نگاه می‌کند»، «دردانه بابا» و بیش از ۵۰ کتاب محبوب و پرفروش دیگر نوشت. کتاب‌های هیگینز بیش از ۱۰۰ میلیون نسخه در دنیا فروخت و برایش ده‌ها مدرک دکتری و عناوین و القاب افتخاری به ارمغان آورد. برخی آثارش در سینما و تلویزیون به فیلم تبدیل شد و در نوشتن چند رمان با دخترش کارول هیگینز کلارک همکاری کرد.

اندیشه کلارک در نوشتن داستان و رمان بسیار ساده بود: بگذار مخاطبان همچنان به خواندن ادامه دهند. از این رو، بسیاری از داستان‌هایش تا لحظه آخر مخاطب را به خواندن و حدس زدن ادامه ماجرا وامی‌داشتند. او متخصص قرار دادن قهرمانان زن در شرایط دشوار و خطرناک و بیرون آوردن پیروزمندانه آنها از دل ماجراها بود. مری در ۱۹۲۷ در نیویورک به دنیا آمد و فرزند دوم یک خانواده پنج نفری بود و پدرش یک کافه بزرگ و پررونق را اداره می‌کرد.

زندگی خانواده هیگینز در دوران رکورد بزرگ آمریکا بسان بسیاری از خانواده‌های دیگر به هم ریخت و پدر که ناچار بود برای گذران زندگی بیشتر و بیشتر کار کند، در ۱۹۳۹ از دنیا رفت. مری چند سال بعد یکی از برادران خود را هم به دلیل ابتلا به مننژیت از دست داد و اوضاع برای او و مادرش سخت‌تر از گذشته شد. از همان کودکی استعداد نوشتن داشت و در دوران دبیرستان داستان‌هایش را به مجله‌های ادبی می‌فروخت.

مدتی در یک هتل کار کرد که تنسی ویلیامز هم از مشتری‌ها و مهمان‌هایش بود و بعد به عنوان مهماندار وارد خطوط هوایی پن امریکن شد. در ۱۹۴۹ با وارن کلارک، از مدیران منطقه‌ای کپتال ایرویز ازدواج کرد و پس از مرگ ناگهانی همسرش، همزمان با بزرگ کردن پنج فرزند در دهه‌های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ ناچار بود در دانشگاه نیویورک درس نویسندگی بخواند و داستان‌هایش را برای چاپ به دست ناشران بسپرد.

در ۱۹۷۴ نسخه دستنویس «کمی مرگ بمیر» را به مدیر برنامه‌هایش داد و چند ماه سایمن اند شوستر آن را با دادن سه هزار دلار و تغییر عنوان به «بچه‌ها کجایند؟» منتشر کرد. این نخستین کتاب پرفروش هیگینز بود که در ۱۹۷۵ به بازار آمد و این آغاز دوران پرشکوه نویسنده‌ای بود که از دل سختی‌ها به دنیا آمد. او جزو مهمانان کاخ سفید در آغاز دوران ریاست جمهوری بوش پدر، بیل کلینتن و بوش پسر و از دوستان نزدیک بارابرا بوش بود.

................ هر روز با کتاب ...............

در شوخی، خود اثر مایه خنده قرار می‌گیرد، اما در بازآفرینی طنز -با احترام به اثر- محتوای آن را با زبان تازه ای، یا حتی با وجوه تازه ای، ارائه می‌دهی... روان شناسی رشد به ما کمک می‌کند بفهمیم کودک در چه سطحی از استدلال است، چه زمانی به تفکر عینی می‌رسد، چه زمانی به تفکر انتزاعی می‌رسد... انسان ایرانی با انسان اروپایی تفاوت دارد. همین طور انسان ایرانیِ امروز تفاوت بارزی با انسان هم عصر «شاهنامه» دارد ...
مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...