عارف خرمشاهی که به تازگی دست به انتشار کتاب «شاملو به روایت خرمشاهی» زده است، هدف از انتشار این کتاب را رفع سوتفاهم ایجاد شده در جامعه ادبی بین احمد شاملو و بهاءالدین خرمشاهی مطرح کرد.

عارف خرمشاهی در گفت‌وگوبا ایبنا، اظهار کرد: سال‌ها پیش در مجله «الفبا» پدر نقدی روی حافظ به تصحیح یا به روایت شاملو نوشته بود و در آن نقد با دلایل مستدل علمی ثابت کرده بود که این تصحیح یا روایت چندان علمی نیست. این نقد تند و تیز که در آن روزگار سروصدای زیادی ایجاد کرده بود، این سوتفاهم یا سوتعبیر را به وجود آورد که این دو عزیز با هم مشکل دارند و مخالف هم هستند و پدر به شعر شاملو هم اعتقادی ندارد.
 
وی ادامه داد: بعدها پدر در همان مجله «الفبا» نقدی روی شعر شاملو می‌نویسد که آن نقد بسیار مثبت بود. به عبارت ساده سوتعبیری پیش آمده بود که فکر کردند چون پدر بر حافظ شاملو نقد نوشته، بر شعر او هم نقد دارد؛ بعدها که با پدر صحبت می‌کردم او گفت که به یک تعبیری من هم علیه‌ترین نقد را بر شاملو نوشتم که نقد روی حافظ به روایت شاملو بود و هم بهترین نقد را برای او نوشتم که نقد بر دفتر «ابراهیم در آتش» بود.
 
این پژوهشگر در توضیح نظر شاملو درباره نقدهای بهاءالدین خرمشاهی گفت: خود شاملو نیز در مصاحبه با ناصر حریرچی گفته بود که یکی از مستدل‌ترین یا یکی از نقدهای خوبی که بر شعرش نوشته شده است؛ نقد جوان آن روزگار (پدرم) است که نوشته بود «یکه سخن شاملو وهمی است که بر انسان امروز می‌رود و او خود کمر به کین‌خواهی این وهم بسته است.» همچنین شاملو گفته بود که این نقد درست‌ترین نقدی است که بر شعر من نوشته شده است و ای کاش که من این جمله را خودم درباره شعر خودم می‌گفتم.
 
وی افزود: برای رفع این سوتفاهیم این کتاب را من جمع‌‌وآوری کردم و فسلفه وجودی آن این است که بیان کنم بهاالدین خرمشاهی همان‌طور که به تصحیح شاملو از دیوان حافظ انتقاد می‌کرد اما به شعر وی اعتقاد تام و تمام داشت. این کتاب شش بخش دارد.


خرمشاهی در توضیح بخش‌های این کتاب اظهار کرد: بخش اول کتاب  گفت‌وگوی مفصلی است که چند سال پیش مهدی مظفری ساوچی انجام داد. دو بخش بعدی نقدهایی است که پدر بر دو دفتر شاملو یعنی «ابراهیم در آتش» و «هوای تازه» نوشته است که «ابراهیم در آتش» در سال‌های پیش از انقلاب نوشته شده بود و «هوای تازه» مربوط به سال‌های جدیدتر است.

وی ادامه داد: در بخش چهارم خاطراتی درباره شاملو است که پدر در آن دیدارهایش با شاملو را بیان کرده‌ است. این خاطرات قبلا منتشر شده است اما باتوجه به اینکه موضوع این خاطرات و نقدها یکی بوده است و در جاهای مختلف چاپ شده بود، همه در این کتاب گردآوری شده است. بخش دیگر تمجدید و بزرگداشتی است که درباره شاملو آمده و بخش آخر نیز نقدی بر کتاب حافظ شیراز است.
 
فرزند بهاالدین خرمشاهی در بخش پایانی صحبت‌های خود درباره رابطه پدرش و احمد شاملو اظهار کرد: ابتدا به دلیل آن نقدی که پدر روی حافظ شاملو نوشته بود، مشکلاتی بین آنها پیش آمد اما در آخرین روزهای حیات شاملو که در این کتاب هم به آن اشاره شده است، موقعی که او در بیمارستان ایران‌مهر بستری بود، پدر به دیدن شاملو رفت و کدورت‌ها رفع شد. در مجموع این دو عزیز رابطه قلمی متعارضی با هم داشتند؛چراکه پدر هم نقد خیلی مثبت و هم نقد خیلی منفی روی آثار او نوشته بود؛ اما در یک جمله این دو بزرگوار اهل قلم بودند و مثل همه برخوردهایی با هم داشتند.
 
کتاب «شاملو به روایت خرمشاهی» به کوشش عارف خرمشاهی در 194 صفحه، شمارگان 550 نسخه و به‌بهای 35 هزار تومان از سوی انتشارات ناهید راهی بازار نشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...